ویرگول
ورودثبت نام
مجید ایرانشاهی
مجید ایرانشاهی
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

من نسل زد؛ می خواهم کارآفرین باشم (پیرامون علاقه مندی نسل Z به داشتن کسب وکار وفرار از کارمندی)


در فضای منابع انسانی یکی از ترندهای این روزهای کشور، نسل جدید کارکنان، نسل زد یا نسل رفاه یعنی متولدین 1377-1385 می باشد.


از ویژگی های این نسل زیاد گفته شده است اما یکی از مواردی که در ارتباط با این گروه سنی در سازمان و ازمیان گفت و گوها با آن مواجه شدم و شاید کمتر به آن پرداخته شده است، این بود:

من می خواهم تا 2یا 3 سال آینده کسب وکار خودم را داشته باشم.

و در مقابل سوال من که میپرسم آیا تجربه وشناختی از بازار و تجارت و کسب وکار داری؟غالبا با کلمه خیر یا نه زیاد مواجه می شوم.

در این یادداشت کوتاه می خواهم به بررسی چرایی، دلایل و تبعات توسعه این تفکر در میان نسل زد و سازمان بپردازیم.

الف) چرایی ایجاد این تفکر

1. فاصله سطح تورم و سطح درآمد:

زمانیکه سطح تورم در جامعه بالا می باشد و به تناسب در آن درآمدهای کارگران و کارکنان افزایش نیابد تمایل به ایجاد کسب وکار بویژه با رویکرد دلالی و خدماتی افزایش می باید.

2. تبلیغات گسترده در زمینه راه اندازی استارت آپ و کسب وکار توسط دولت

متاسفانه یکی از زمینه سازهای ایجاد این این تفکر در میان نسل جدید تبلیغات مداوم از سوی دولت بدون بیان پیش نیازها و چالش هایی که با آن روبرو خواهند شد و به قول یکی از دوستان مدیر عامل که میگفت : در گذشته دانشجوی بیکار داشتیم الان دانشجوی بیکار بدهکار داریم.

3. مذمت و نکوهش کارمندی

یکی دیگر از دلایل ناشی از این نکته می باشد که مدام بدون توجه به ویژگی های شخصیتی افراد به آن ها گفته می شود تو نباید کارمند باشی و کارمندی چنان است و چنان!

4. کوچ های غیر متخصص، رویا فروشان و نا امیدی عمومی

توسعه پیج های روانشناسی زرد و مربیان انگیزشی بدون تخصص که با ایجاد چشم انداز غیرواقعی و مدام زمزمه اینکه تو می توانی، تو اگر پولدار نمی شوی بخاطر خودت است، باید برای خودت کار کنی! به این مساله دامن می زنند.

5. ویژگی نسلی:

این نسل همانطور که درباره آن بیان می شود در غالب موارد عجله دارد و این عجله در رسیدن به استقلال نیز مشهود می شود.

6. چالش با خانواده:

یکی دیگر از دلایل که منجر به تمایل به ایجاد سطح درآمد بالاتر و حرکت به سمت کسب و کار خود می گردد وجود تعارض با خانواده ها و استقلال طلبی و شکاف نسلی می باشد.

7. حس کنجکاوی

کنجکاوی هم یکی دیگر از دلایل حرکت به سمت ایجاد کسب وکار برای کسب تجربه و ماجراجویی است.

ب‌) تبعات ایجاد شده

1. ایجاد هزینه اجتماعی و بدهکاری اقتصادی:

طبیعی است وقتی افراد بدون تجربه و تخصص کافی وارد بازار می شوند؛ دچار بدهی، از دست رفتن سرمایه و در نتیجه ایجاد چالش روانی برای خود و اطرافیان و جامعه را با خود به ارمغان می آورند.

2. کمبود نیروی انسانی برای سازمان ها و شرکت ها

وقتی افراد تمایل بی دلیل به ایجاد کسب وکار خود دارند در بدنه کسب وکارهای فعال چالش کمبود نیرو و نبود کارمند و منابع انسانی عملیاتی شدت می گیرد و بالتبع رشد و توسعه با چالش و کندی مواجه می گردد.اگر قرار باشد همه مدیر و صاحی کسب وکار باشند پس چه کسی قرار است کارها را انجام دهد!

3. فشار اقتصادی به خانواده ها برای تامین سرمایه:

گاهی افراد این نسل با هدف راه اندازی کسب وکار خانواده را برای دریافت سرمایه اولیه تحت فشار قرار می دهند که در وضع کنونی اقتصادی حداقل نتیجه آن افزایش فشار به خانواده می باشد.

4. گسترش ناامیدی:

شرایط اجتماعی و اقتصادی فضای ناامیدی را برای افراد غالبا ایجاد می نماید حال در این فضا وجود شکست اقتصادی بویژه در سنین جوانی و نوجوانی منجر به گسترش نا امیدی در سطح جامعه می گردد.

5.به هم ریختگی فضای بازار و هدر رفت سرمایه انسانی:

شکست متعدد کسب وکارها در اقتصادی شبیه به اقتصاد ما منجر به به هم ریختگی هایی در بازار گردد. نکته دیگر اینکه سرمایه انسانی که می توانست در جای دیگر موثر و موجب توسعه باشد در کمترین حالت دچار هدر رفت می گردد.

ج‌) راهکار

1. ایجاد و بسط فرهنگ شاگردی

برای ایجاد کسب و کار و کارآفرینی باید دانش، آگاهی، ادراک و قدرت مدیریت و تحلیل را داشت و برای رسیدن به این هدف علاوه بر آموزش حداقل زمانی در حدود 5سال باید در کنار یک استاد (محیط کسب وکار واقعی) شاگردی به معنای واقعی کرد.

2. عجله نباید کرد:

طبق مقاله کاری ارائه شده از دانشگاه MIT Sloan توسط پرفسور پیر آزولای (Pierre Azoulay) و دانشجوی دوره دکترا دنیل کیم (Daniel Kim)، میانگین سن کارآفرینانی که شروع به کار شرکت‌ها را آغاز کرده و شروع به استخدام نیرو نموده‌اند، با داشتن حداقل یک مورد استخدامی دارای ۴۲ سال سن می باشد. پس استثانائات را کنار بگذاریم و بدانیم بازار بیرحم است در سن 20 سالگی باید بیاموزیم و بیاموزیم و بیاموزیم نه اینکه لزوما کسب وکار داشته باشیم.

3. تبیین واقعیت ها

باید دولت، رسانه ها، مشاورین و کوچ ها واقعیت بازار را برای نسل زدی ها بیان نمایند . همچنین تا می شود روانشناسان زرد را از فضای کسب وکار و بازار با نظارت و ایجاد شبکه های نخبگانی تبیین کننده واقعیت ها از جوانان دور کرد.

4. نقش مهم مدیران و مشاورین منابع انسانی

افراد فعال در منابع انسانی می بایست در زمینه استعدادیابی و هدایت و راهبری و کوچ افراد به صورت فعال تری بویژه در سنین 18تا25 سال و همچنین در سازمان ها نقش ایفا نمایند تا افراد به سمت مسیر درستی حرکت کنند.

5. بازگرداندن ارزش به کارمندی و کارگری

همه ما نه می توانیم و نه امکان دارد که کارآفرین و صاحب کسب وکار باشیم و از طرفی واقعا کارمندی و کارگری کار شریفی است و ضرورتی برای توسعه. ما واژه ای داریم تحت عنوان " کارکنان کارآفرین" که نشان می دهد برای کارآفرینی لزوما نباید کسب وکار مجزایی داشت. پس اول بدانید چه توانایی و استعدادی دارید و اگر واقعا کارمندی می توانید موثر باشید در همان قدم بردارید.

6. از فضای مجازی کمی دور شوید:

گرچه فضای مجازی بخشی از زیست نسل زد است اما گاهی باید در فضای واقعی قدم بردارید و ببینید بازار واقعی چیست و در آن چه می گذرد.

د‌) سخن پایانی:

نسل زد و نسل آلفا دارای توانایی ها، انرژی، سطح هوش، دقت و کنجکاوی بالایی می باشد اما باید هدایت و راهبری شود. اگر به وضعیت کنونی حکمرانی این نسل ادامه دهیم قطعا در زمینه های مختلف اقتصادی و اجتماعی بیش از این که هست با آن ها دچار چالش شویم و روند حرکتی جامعه با اختلال مواجه گردد. ضمنا نسل زدی عزیز واقعا کارمندی چیز بدی نیست و لزوما همه کارمند درآمد کمی ندارند!


کسب وکارنسل زدمدیریت منابع انسانیمشاوره منابع انسانیمرکزمشاوره بهینه
دکترامدیریت منابع انسانی.قائم مقام مرکز مشاوره بهینه. مشاوروپژوهشگر مدیریت منابع انسانی.اندکی دیوانه....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید