ویرگول
ورودثبت نام
مـهــدیـــســ امیـــرخــــاݩے
مـهــدیـــســ امیـــرخــــاݩے
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

معرفی کتاب" بادام"

کم پیش می‌آید به سوی کتاب‌های روانشناسی کشیده شوم ولی گویا این‌بار داستان متفاوت‌تر بوده است! شاید می‌توان گفت بافت داستانی و جذاب این کتاب بود که اشتیاق خواندن را در من بر انگیخت.

پسری که مثل بقیه نبود. توانایی ادراک احساسات را نداشت و سر درآوردن از زندگی وی یکی از راه‌های وادار کردن خوانندگان به خواندن کتاب بود!

می‌توانم بگویم یکی از کتاب‌های غیرقابل پیشبینی است که تا به‌حال خوانده‌ام. حین خواندن کتاب حتی به ذهنم خطور نمی‌کرد که مادر شخصیت اصلی بتواند باری دیگر هُشیاری‌اش را به دست آورد! یا مثلا در صفحات پایانی گمان می‌بردم که شخصیت اصلی مرده است‌. برخلاف بسیاری از کتاب‌ها که در این مواقع زنده ماندن شخصیت اصلی ضایع است، شرح دادن جدا شدن روح از بدن شخصیت این حس را بر من القا کرد که قرار است پایان کتاب پایان شخصیت اصلی باشد.

نویسنده تلاش کرده است عشق را به زیبایی هرچه تمام‌تر به نمایش بگذارد. به گمانم حتی عشق آغازگر احساس تمام احساساتی بود که عمری زیر خاکستر یک چهره بی‌احساس پنهان شده بود.

شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها و مونالوگ‌ها بسیار زیبا بودند. نویسنده توصیفات را به خوبی القا کرده است و در عین حال فضا را خسته کننده نکرده است. از نظر من این سخت‌ترین قسمت از قسم نویسندگی ست!


کتاب باداممهدیس امیرخانیمعرفی کتاب خارجی و کره‌ایعشقوون پیونگ سو
نویسنده رمان‌های دو امپراطور و یک ملکه، سلیله سودازده و افول خور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید