🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۱۰ ساعت پیشعید شده باز دوباره چشمک بزن دوباره(ستاره ناراحت شده!عید طلسم شده با بیسکوییت دالک
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۷ روز پیشداستان گودال روح های گم شده (فصل 2)666پشت سرم را نگاه کرده همه جا مه آلود بود تنها چیزی که دیدم دختری بود که کاملا چشم هایش سیاه بود و از دهانش خون میچکید بود . دختر ناگهان غ…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۱۹ روز پیشداستان گودال روح های گم شده (فصل 1)666شب ها توی خیابون قدم می زنم . سکوت بهم آرامش خاصی میده . وقتی خسته هستم با قدم زدن در سکوت تمام خسته گیم از بدنم بیرون میاد.برای چند روز…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۲۰ روز پیشای دریا حرف دلم را گوش کنای دریای خروشان ای موج های شناور که کنار ساحل هستید ای شن و ماسه هایی که در دریا شناور هستید ای دریا حرف دلم با تمام حرف ها فرق دارد ای در…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۲۰ روز پیشآپارتمان ارواح(فصل3)666دیدند که پلیس از دهانش خونی راه گرفته است . مو به تنم سیخ شده بود. از همان اولم می دانستم قراره چه اتفاقی بیفته. اصلا این آپارتمان حس بد…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۴ ماه پیشداستان آپارتمان ارواح (فصل2)666نیا و بعدش صدای جیغ بلندی آمد. سوار ماشینم شدم و به سمت لوکیشن خانه دختر پیرزن رفت. بعد از دو ساعت به آپارتمانی که داخل جنگل بود که در ک…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۸ ماه پیشداستان آپارتمان ارواح (فصل1) این داستان با آرامش شروع اما با استرس به پایان این داستان را با آرامش به خوانید و جمله به جمله این داستان را تصور کنید.همیشه اعتقاد به ار…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۹ ماه پیشداستان گربه سیاه(فصل۵)(فصل آخر)۶۶۶یهو چشمم به کمدی که مال مادر بزرگم بود افتاد . اون کمد خیلی قدیمی بود . بعضی از شبها که خونه مادر بزرگم می خوابیدم فکر میکردم یکی همش پش…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۹ ماه پیشداستان گربه سیاه( فصل ۴ )۶۶۶یهو صدای جیغ از اطراف بیمارستان اومد . منو دوستم وحشت زده شدیم و این بد بود که مجبور بودیم بریم ببینیم چه خبر شده. چراغ قوه ها رو برداشت…
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·۱ سال پیشداستان گربه سیاه ( فصل۳)۶۶۶اما گوشی از دستم افتاده بود و هیچ مدرکی برای ثابت کردن اینکه دوستم رو اون زنه یا هر چیزه دیگه ای کشته نداشتم. برای همین دوباره برگشتم و…