🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

کلبه ارواح ۲ (فصل۱)

۶۶۶
۶۶۶

بعد از مرخص شدن از بیمارستان اومدم خونه و داشتم یک نفس راحت می کشیدم که دیدم پیام های صاحب کلبه در گوشی من نیست حتی آن پیامی که۶۶۶ بار برام ارسال شدم نیست . اما به طرز عجیبی لوکیشن کلبه هنوز روی گوشیم بود . من که دیگه به کلبه بر نمی گشتم واسه همین هم بیخیالش شدم .

فردا رفتم برای خونه خرید کنم تو راه بودم که دوستم زنگ زد به من و به من گفت یک کلبه در دل جنگل برای سه روز اجاره کردم میشه تو با من بیای. ماجرای کلبه برام آشنا بود به او گفتم که لوکیشن کلبه رو برام بفرسته وقتی لوکیشن کلبه رو برام فرستاد فهمیدم که این همون کلبه ای هست که من خوابش رو دیدم .

به اون اخطار دادم و تمام ماجرا رو برایش تعریف کردم اما به حرف من گوش نکرد . جالب بودنش این جاست که دوستم همان دوستیم بود که من بهش زنگ زدم که به کلبه بیاد .

رفتم مغازه و خرید کردم وقتی رسید خریدم را گرفتم دیدم پایین صفحه سر رسید چیز عجیبی نوشته شده . بهش توجه نکردم و به را خود ادامه دادم . بعد از چند دقیقه به خونه خودم رسیدم و دیدم دوستم برام پیام فرستاده که از کلبه راضی هست . او نوشته بود که محیط خیلی آرامی دارد منم خیالم راحت شد با خودم فکر کردم تمام آن چیز های الکی بوده .

شب موقع خواب بود به من زنگ زد و گفت که آنجا زلزله آمده .

وای خدای من من داشتم پیش بینی می کردم که برای دوستم چه اتفاقی می افتاد وای باورم نمی شود منم بهش جواب دادم نه .

اون به من گفت که امروز در جنگل گم شده بوده و چیز های عجیبی دیده بوده اون به من گفت بیا اینجا اینجا دوستمم هست و جن گیری بلده . اینو که گفت فهمیدم اوضاع خرابه سوار ماشینم شدم و حرکت کردم به سمت کلبه .

بهشون زنگ زدم و گفتم وسایل و جمع کنید و به آنها دروغ گفتم که کلبه ای استخر دار اجاره کردم اون ها هم قبول کردن. رفتم دنبال آنها و بعد از ۲ ساعت رسیدم به کلبه اما دیدم برق کلبه خاموش است فکر کردم که از آنجا رفتند و برای اینکه مطمئن بشم در کلبه رو با کلی لگد شکستم .

داخل کلبه چیزی دیدم که مو به تنم سیخ شد.........
این داستان ادامه دارد ..........

کلبهجن گیریبیمارستاندوستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید