ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده ای جوان باذهن پیر
نویسنده ای جوان باذهن پیر
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

عشق یه ادم به رنگ آبی

یه روزی عاشق میشم عاشق یه ادم ابی شایدم سبز شایدم نارنجی ولی خوب مطمنم من یه روز عاشق یه ادم ابی میشم یه ادم که با حرف هاش تسکین میده قلب شکسته امو ادمی که نگفته میفهمه دردمو ادمی که تنهایی هامو رنگ خودش میزنه یه ادم که وقتی باهاشم بی خجالت اهنگ هامو گوش میدم بی حوصله. به شونه هاش تکیه میدم دنیارو به رگبار فوش می بندم بی ادا کنارش غذا میخورم نگران ریختن سس رو لباس هام نیستم باهاش درحد مرگ نوشیدنی میخورم ونگران نیستم که نکنه از مستیم سواستفاده کنه یه روزی عاشق میشم به سبک خودم ویه ادمو پیدا کنم که خود واقعیمو بخواد باهاش روجدول هاراه میرم و باهاش تا صبح میرقصم نگران نیستم انگ دیونه بودن بهم بزنه اره من اون رنگو پیدا میکنم ادم ابیمو پیدا میکنم شاید عشق اشتباهی باشه ولی دوسش دارم وبهش باور دارم مهم نیست که همه بگن اشتباهه چون اون منو دید ولی همه فرد مورد نظر خودشونو


ادمعاشقرنگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید