
> از اون لحظههاییه که بالاخره تصمیم گرفتی شروع کنی... ولی حالا یه مشکل دیگه پیش اومده:
همه چی مهمه!
باید زبان بخونی، باید رژیم بگیری، باید پروژه عقبافتاده رو برسونی، باید با یکی تماس بگیری، باید کتاب بخونی، باید، باید، باید...
اینجا دقیقاً همونجاست که آدم قفل میکنه. چون وقتی همه چیز مهم به نظر میرسه، انگار هیچچیز واقعاً مهم نیست.
من یه تکنیک ساده دارم برای این لحظهها، بهش میگم:
ماتریس ذهنی سهتایی:
چی فوریه؟
چی مهمه؟
چی فقط ذهنمو شلوغ کرده ولی لازم نیست الان بهش برسم؟
مثلاً:
فوری: تحویل پروژهای که فردا ددلاینه
مهم: مراقبت از سلامت خودم (مثلاً خواب کافی)
شلوغکننده: تصمیمگیری درباره خرید لپتاپ که فعلاً ضرورتی نداره
این تقسیمبندی کمکم میکنه با خیال راحت بعضی چیزها رو بیخیال بشم.
یادت باشه، اولویتگذاری یعنی قبول کنیم که نمیتونیم همه کارها رو با هم انجام بدیم.
یعنی یاد بگیریم «نه» بگیم، حتی به کارهای خوبی که الان وقتش نیست.
✍️ یه نکته شخصی:
من شبها قبل خواب، سه تا کار برای فردای خودم مینویسم. فقط سهتا.
اگه همونا رو انجام بدم، روزم موفق بوده. باقی کارا اگه شد، عالی؛ نشد، عیبی نداره.
خلاصهش اینه:
اولیت داشتن یعنی همه چیز رو همزمان نخوای.
تمرکز داشتن یعنی بدونی امروز نوبتِ کدومه.
> تو چطور اولویتهات رو میچینی؟ تا حالا شده از حجم کارا فلج شی؟
خوشحال میشم تجربهتو بدونم :)