LIB-
LIB-
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

من بازم برگشتم

خب،متاسفانه دوباره بعد از یه غیبت خیلی طولانی برگشتم.خیلی وقت ها سر می زدم ولی نمی دونستم که چی بنویسم.الانم همینجوریم،احتمالا این پست پر از چرت و پرت باشه که صرفا فقط نوشتم:)!

نوشته های قبلیم رو که میخونم،میخوام با پا برم تو حلق خودم..وای چقدر تغییر کردم

خب حال این چند روزم خوب بوده.کلی خندیدم و درباره کلی چیز مثل مسابقه هام هیجان داشتم.هفته ی پیش از طرف مدرسه رفتیم مشهد و یجورایی بهترین سفر عمرم بود.اینکه چهار روز تمام با دوستام بودم،با وجود مشکلات و درماها،فوق العاده بود.کلی غذاهای خوشمزه خوردیم و همه جارو گشتیم:>
بعد از مشهدم خب..کلللللللللللللللللی امتحان دادیم،هم قبل مشهد و هم بعدش معلما تصمیم گرفته بودن که نذارن یه روز از خوشیمون بگذره.تازه فردا هم امتحان شیمی دارم:)
هشتمی بودن واقعا بهتر از هفتمی بودنه.میشه گفت که آدم به سیستم مدرسه و بچه ها عادت می کنه.

خب به هر حال..دوستیای جدید شکل میگیرن،اخلاق ها عوض میشن و... ولی بچه ها همونایی میمونن که بودن.

برسیم به بخش مورد علاقه م!تیممون:)
امسال واقعا خیلی خیلی خوب شدیم،یجورایی دیگه انگار کسی نمیخواد که تجربه ی پارسال براش تکرار بشه و به خاطر همین،کلا داریم تمرین می کنیم و تا الان که خوب بودیم.فعلا یه مسابقه دادیم و بردیم.چهارشنبه (9/29)
از صبح تا ظهر همه ی مسابقه ها رو برگزار می کنن و حقیقتش رو بخواین،دارم از استرس تشنج میکنم.

چون بازیکن هارو گلچین میکنن تا برای مسابقات مرحله ی بعد بازی کنن و...من نمیدونم که به اندازه کافی خوب هستم یا نه!


عاشقش شدم.
عاشقش شدم.

پ.ن:دارم کتاب Shatter me رو میخونم،داستان خیلی جذابی داره.بهتون پیشنهاد میکنم که بخونین.


والیبالتیممدرسهروزمرهامتحان
With pain , it looks more interesting
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید