ویرگول
ورودثبت نام
حوالــی ماه؛
حوالــی ماه؛پرسیدم از خودم ک چرا زنده ام هنوز ؟! ـ عشقت کشید یک تنه جور جواب را ؛
حوالــی ماه؛
حوالــی ماه؛
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

ی تیک از پازل زندگی ..

آسمان با آن همه قشنگی گاهی از نظر تو وحشتناک است ؛

حس قشنگ قدم زدن گاهی تبدیل به ترس می‌شود ؛

گل ها و سبزه ها بو و طراوتشان چیز جز سیاهی در چشمانت جلوه نمیکند؛

شاید خیلی ها کنارت باشند و ادعای همراهی و رفاقت کنند اما باز هم این احساس حماقت در قلبت مانند تعاتر نمایشی از جلوی چشمانت میگذرد؛

اما گاهی تنها از تنهایی لذت میبری آرامی ... آرامش داری گویا مغزت تمام آن افکار و انتقاد ها از انعکاس دیگران را در سطل زباله ریخته و ارامست قلبت برای عشقی واقعی می‌تپد

آن تنهایی از هر مشغولی و مهمانی ای بهتر است تو دیگر لازم نیس خودت را نزد دیگران کنار بگذاری میتوانی راحته راحت خودت باشی

مراقب آن لحظه باشید ارزش قاب کردن تک تک ثانیه هایش تضمین شده است 🙂♥️

راحت خودت باشی

تنهاییحس خوبزندگی
۱
۰
حوالــی ماه؛
حوالــی ماه؛
پرسیدم از خودم ک چرا زنده ام هنوز ؟! ـ عشقت کشید یک تنه جور جواب را ؛
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید