ویرگول
ورودثبت نام
علی عبداللهی
علی عبداللهی
علی عبداللهی
علی عبداللهی
خواندن ۸ دقیقه·۲ روز پیش

چهار به اضافه یک توصیه منِ معلم به دانش آموزانم

در روز اول مدرسه که رفتم سر کلاس قوانینی گذاشتم و خودم رو کمی معرفی کردم؛ در ادامه از بچه ها خواستم که "اگر بخواهند خودشون رو به صورت کامل معرفی کنند، چطوری معرفی می کنند؟"

اما مساله من و بحث امروز من این موارد نیست، در آخر جلسه گفتم من هم مثل شما پشت همین نیمکت ها نشستم و بزرگ شدم و به ما هم گفتند تیزهوشانی و خیلی ها حسرت جای من و شما رو داشتن ولی هیچ کس به من این توصیه ها رو نکرد و یا اگر هم کرد من جدی نگرفتم.

یکی از کلاس هایم با بچه های جون جونی خودم و البته شلوغ ترین کلاس.
یکی از کلاس هایم با بچه های جون جونی خودم و البته شلوغ ترین کلاس.

با توجه به کلاس هفتم بودن بچه‌ها و اینکه اول راه هستن توصیه هایی کردم که واقعا به‌نظرم زندگی من رو می‌تونست بهتر کنه، در ادامه این توصیه ها رو برای شما هم می‌نویسم تا اگر کسی اطرافتون بود که حتی اگر سن اش گذشته بود و به این توصیه ها عمل نمی کرد، بهش متذکر بشید.

4+1 توصیه برای ادامه زندگی

1.     زبان یاد بگیرید

این اولین توصیه من به همه افراد است چه از خودم کوچک‌تر و چه بزرگ‌تر ولی این را جدی بگیرید.

من وقتی هم‌سن شاگردانم بودم خواهرم بسیار تشویقم می‌کرد به شرکت در کلاس زبان انگلیسی، ولی از جهاتی من سر باز می‌زدم. شاید یکی از کمک کننده های من توی این فرار پدرم بودند که انتخاب رو به من دادند که چکار کنم.

ولی اگر شما خودتان می‌توانید خودتان و اگر یاد دارید به زور هم شده فرزندانتان را به کلاس زبان بفرستید، در ادامه به‌کارش می‌آید. اولین نیاز شدید من به سه سال بعد اصرار های خواهرم بر می گردد.

یکی از شاخه های مهم ریاضی و المپیاد کامپیوتر ترکیبیات است، عکس بالا که نشان دهنده حالت های ممکن قرار گیری سه توپ به شکل دو توپ را نشان می دهد یکی از ساده ترین مسائل شاخه ترکیبیات است.
یکی از شاخه های مهم ریاضی و المپیاد کامپیوتر ترکیبیات است، عکس بالا که نشان دهنده حالت های ممکن قرار گیری سه توپ به شکل دو توپ را نشان می دهد یکی از ساده ترین مسائل شاخه ترکیبیات است.

آن زمان که غرق در خواندن و تمرین برای المپیاد کامپیوتر شدم. روزها مدرسه بودم، و تا شب هم کتابخانه، البته بعضی اوقات مدرسه را هم می‌پیچاندم تا المپیاد کامپیوتر بخوانم، البته همان زمان هم بعضی اوقات همه را می‌پیچاندم و به تفریح می‌گذراندیم.

ولی آن زمان که نیاز بود زبان برنامه نویسی یاد بگیرم، هنوز پایتون جا پای خود را سفت نکرده بود، برای همین با C++ را باید یاد می‌گرفتم، منبع آن هم کتابی بود به‌ زبان انگلیسی و آن‌جا بود که فهمیدم ای دل غافل مقداری که زبان یاد گرفتم چه در مدرسه و یا به‌واسطه موسسه زبان رفتن دیرهنگام، برایم کم بوده و الان گیر کردم.

تمام تلاشم را کردم ولی نتوانستم آن کتاب را خوب بخوانم و با تلاش های ناقص کمی برنامه نویسی یاد بگیرم. البته برنامه نویسی که ما انجام می‌دادیم برنامه نویسی برای سوالات ریاضی بود و برنامه نویسی بازاری، کار نکردم.

جای دیگری که بسیار حس نیاز می‌کنم، دقیقا همین زمان است؛ که می‌خواهم مهارت هایم را از طریق محتواهای آموزشی یوتیوب ارتقا بدم ولی به خیل محتواهای انگلیسی برای ضعف دراین زمینه دسترسی ندارم.

زبان را منحصر به زبان انگلیسی نکنید، شاید نزدیک 10 زبان خوب و کاربردی و پراستفاده داشته باشیم. هر کدام را که دوست داشتید یاد بگیرید.
زبان را منحصر به زبان انگلیسی نکنید، شاید نزدیک 10 زبان خوب و کاربردی و پراستفاده داشته باشیم. هر کدام را که دوست داشتید یاد بگیرید.

فقط نکته‌ای که هست دقت داشته باشید  که زبان را منحصر به زبان انگلیسی نکنید، شاید نزدیک 10 زبان خوب و کاربردی و پراستفاده داشته باشیم. هر کدام را که دوست داشتید یاد بگیرید.

مثلا دوستی داشتم که فرانسوی یاد گرفت و از آن استفاده کرد، یا آشنایی دارم که زبان چینی را دوست داشت و از همان برای تحصیلات استفاده کرد.

یکی از نکات مثبت برای آموزش زبان آشنایی با یک دنیای دیگر از فرهنگ و هنر و علم است.

2.     ورزش کنید

دومین توصیه من به دانش آموزانم این بود ورزش کنید، مخصوصا ورزش حرفه‌ای. ورزش به نظر شخصی بنده این است که باید عرق بریزی و ضربان قلبت را بالا ببرد. پس ورزشی که این دو یا حتی یکی از این ها رو نداشته باشد ورزش به حساب نمیاید.

یکی از مثال‌هایش که اتفاقا بچه‌ها خیلی اعتراض کردن، به اصطلاح ورزش شطرنج است که هیچ کدام از این دو رو ندارد پس به‌نظر ورزش نیست.

ورزشی که عرق نکنید یا ضربان شما بالا نرود ورزش نیست.
ورزشی که عرق نکنید یا ضربان شما بالا نرود ورزش نیست.

اگر می‌توانید ورزش حرفه‌ای انجام بدهید. چرا؟ چون حرکاتی که در یک ورزش به‌مرور پیشرفت کرده، در طی مرور زمان اصلاح شده و اشتباهات و افراط و تفریط آن گرفته شده. به‌غیر از این، شما در ورزش حرفه‌ای می‌توانید رشد خودتان را اندازه بگیرید و حتی به مسابقات فکر کنید، این خودش انگیزه بخش است.

درباره این نکته خودم بسیار به‌ آن عمل کردم؛ از کلاس چهارم دبستان تا الان حدودا هرسال در یک رشته به‌صورت حرفه‌ای تلاش کردم، سال‌هایی در فوتسال مسابقات رفتم، در یک سال فوتبال چمن رفتم. یک سال پینگ‌پونگ را به صورت حرفه‌ای دنبال کردم، یک سال بدمینتون را مسابقات رفتم، چند سال هم والیبال را رفتم؛ و الان در هر کدام که ادعا دارید با هم مسابقه می گذاریم.

البته این رشته‌ها آن‌هایی بودند که در حد مسابقات دنبال کردم و گرنه زمانی که یوگا چند جلسه رفتم و یا چندین نوبت بدن سازی، و یا رشته‌های رزمی  در سبک‌های متفاوت را که امتحان کردم، را در آن لیست نمی گنجانم.

البته نکته‌ای که شاید به ذهن شما هم بیاید، بحث آسیب دیدگی است. حرف هم، حرف منطقی است. اما اگر با بدن نتوانی فعالیت جدی کنی پس به چه کار می‌آید. برای همین باید طبق توصیه‌های انجام شده مخصوصا اگر مربی دارید عمل کنید که کمتر آسیب ببینید.

ولی حتی اگر آسیب هم دیدید هم دست از ورزش نکشید، نه این که مثلا با گچ پا یا دست وارد تشک ژیمناستیک شوید نه، ولی زمانی که محدودیت ندارید با اجازه دکتر و رعایت مراقبت‌ها ورزش را ترک نکنید.

3.     کتاب بخوانید

روزنامه خراسان یار بچه گی های من
روزنامه خراسان یار بچه گی های من

من از قدیم خودم اهل خواندن بودم، ولی اشتباه می‌‌خواندم؛ یادم  هست زمانی که هنوز کلاس دوم بودم و خیلی‌ها انتظاری از خواندن روان متن‌ها را از هم‌سن هایم نداشتند، من چه شیفت صبحی بودم و یا شیفت بعد ظهری بودم منتظر پیک می‌ماندم.

پیک می‌آمد و روزنامه‌ی خراسان را که حاجی(پدرم)  اشتراکش را بخاطر علاقه من تهیه کرده بود را درون خانه می‌انداخت و من با شوق و ذوق مشغول خواندن روزنامه می‌شدم. و روتین هر روزه‌ی من این بود که مرا به‌زور از پای روزنامه بلند می‌کردند و به سمت مدرسه راهی ام می کردند.

بعدها فهمیدم که روزنامه خواندن با این که کمک های شایانی به من و فهم من کرد و من آن زمان‌ها می‌نشستم همه چیز را تحلیل می‌کردم و بررسی می‌کردم و حرف افراد خیلی بزرگ‌تر از خودم را رد می‌کردم ولی اگر آن را به صورت متمرکز بر روی یک مطلب می‌گذاشتم فواید بیشتری برایم داشت و یا اگر یک رشته را به صورت کامل نمی‌توانستم پی بگیرم حداقل یک کتاب کامل می خواندم.

کمکی دیگری که به من کرد این بود که من را اهل مطالعه بار آورد، یادم هست که اگر کتابی به‌دستم می‌دادند به سریع‌ترین روش ممکن آن را می‌خواندم، توی اتوبوس، سرکلاس و توی رخت خواب. یک کتابی بود بنظرم با این نام "عصرهای کریسکان" که آن را در یک روز از مدرسه تا حدود نماز مغرب خواندم.

اما در این همه عنوان چه کتابی بخوانیم سوالی هست که شاید نشود به راحتی مشخص کرد.

اما توصیه من به بچه ها مشخص بود آن هم اینکه رمان بخوانید، رمان های معروف را بخوانید. چند کتاب هم معرفی کردم از بی‌نوایان تا جنگ و صلح. خواندن کتاب های معروف توصیه همه ی اهل علم و ادب است.

یکی از آثار معروف کتاب بی نوایان هست که فیلم و سریال از آن زیاد ساخته شده است.
یکی از آثار معروف کتاب بی نوایان هست که فیلم و سریال از آن زیاد ساخته شده است.

ولی توصیه من اینجا حرف یکی از اساتیدم است که می‌گفتند هر کتاب پر تیراژی را بخوانید. زیرا احتمال زیاد آن بدردی می‌خورد و حرفی برای گفتن دارد و یا حداقل زبان مشترک با بقیه مردم پیدا می‌کنید.

4.     جوک بگویید

شاید مضحک بنظر بیاید ولی خب جوک است دیگر؛ توصیه من دقیقا جوک گفتن است، به چند دلیل؛ اول آن‌که بتوانند جلوی احساسات خود را بگیرند و کنترل بر خود داشته باشند.

مورد دیگر این هست که بتوانند درست حرف بزنند و فن بیانشان تقویت شود، و در آخر هم انتقال صحیح حس به مخاطب را تمرین کنند.

البته من این مورد را اینقدر ساده بیان نکردم، به آنها گفتم که جوک را بروید برای پدرومادرتان تعریف کنید و اگر توانستید آن ها را بخندانید یعنی موفق بودید، چرا که آن ها وقتی ببینند که شما سرتان روی درس نیست اوقات تلخی می کنند؛ و اتفاقا توانایی شما اینجا باید بدرخشد.

بخندید و شاد باشید، برای این کار جوک گفتن را تمرین کنید.
بخندید و شاد باشید، برای این کار جوک گفتن را تمرین کنید.

یادم هست که دوستی داشتیم که تمام معلم ها را می خنداند، البته کارش مقداری افراط بود ولی واقعا هنرمند بود. زمانی برای تک‌تک اساتید مدرسه زیارت نامه به عربی و به‌صورت طنز نوشته بود و بچه‌ها چندین بار خواستند که سرکلاس بخواند، و حتی خود معلم‌ها هم خوششان آمده بود.

این قدرت بیان می‌تواند از آن زمانی که از درس خواندن کم می‌شود به مراتب مفید تر باشد. البته در پیرامون این توصیه به بچه ها گفتم که باید اولویت بندی کنند و مثلا شب امتحان نشینند جوک بخوانند و جوک بگویند.

5.     بنویسید

این مورد را به دانش آموزانم نگفته‌ام، هم خودم بهش اطلاعات کامل نداشتم و هم بهش مطمئن نبودم. اما حالا به لیست توصیه‌های من اضافه شده. بنویسید، هر روز بنویسید، از هر چه می‌توانید بنویسید.

اخیرا که شاید یک‌سال می‌شود که با محتوا‌های بلند یوتیوب آشنا شدم، که بعدا در مورد کانال‌های مفیدش برایتان می‌گویم ولی این نکته را با جان و دل فهمیدم، تولید محتوا بسیار مهم است و این از نوشتن خوب ساخته می‌شود.

برایتان اینجور بگویم؛ حتما در دبستان خوانده‌اید که "انسان، موجودی اجتماعی است"، و از زمان انسان‌های اولیه به بعد ما با کلمات سخن می‌گوییم، حتی فکر کردن‌مان هم از راه کلمات می‌گذرد. پس اگر یاد بگیرید که صحیح بنویسید به‌غیر از اینکه در گفتارتان و بیانتان بهتر می‌شوید، حتی در فکر کردن‌تان هم بهتر می‌شوید.

من نمی‌نوشتم؛ یعنی شاید از اولین زنگ انشا تا یک ماه قبل سر جمع حدود 10 تا انشا نوشتم ولی این یک ماه با جمعی آشنا شدم که برای نوشتن جمع شدن و خانم جلالیان هم راهبری این گروه را به‌عهده دارند، حالا توی این یک‌ماه حدود ده تا نوشته دادم بیرون و از این روند سخت و طاقت فرسا راضی‌ام.

جمع بندی

·       زبان یاد بگیرید

·       ورزش کنید

·       کتاب بخوانید

·       جوک بگویید

·       بنویسید

راستی اگر شما بخواهید یک چیزی را به فرزندتان و یا دانش آموزتان توصیه کنید، چه چیزی توصیه می‌کردید؟

راستی به‌نظرتون توصیه‌هام خوب بوده یا برم بهشون بگم اشتباه کردم؟

زبان انگلیسیکتابورزشنوشتنجوک
۸
۴
علی عبداللهی
علی عبداللهی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید