ویرگول
ورودثبت نام
آراد کلانتری
آراد کلانتری
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

بهاریه

در این نوشته برخی ترکیب‌واژه ها ساخته‌ی خودم هستند و کاربرد معمول ندارد.

***

بهار زیباست؛

بهار برای گل‌های تازه نفس آن دشت بکر دور

یا برای آن دوربین آنالوگ خاک خورده روی طاقچه زیباست.

اما بهار همدم خوبی برای انسان نیست؛

حداقل برای من نیست.

بله؛ تمام بهاریه‌ها جز خوش خیالی های پوچ و بی معنی نیست.

بهار برای دلم که از شیرینم هم تلخ زبانی دیده‌ام دلبان خوبی نخواهد بود.

بهاری که رخ‌تاب آن دلبر جان‌آرای من را به صورتم نمی‌تاباند برای من عزیز نیست.

بهاری که تنها می‌تواند بیم‌زار دروغ‌آگین اطرافم را با گل‌های زیباده تزئین کند، لایق بهاریه‌های حافظ و سعدی نیست.

شادی را مدت‌هاست ندیده‌ام و انتظار دیدنش را هم پس از این ندارم؛ اما بهار حتی شادی خیالی را هم برای ذهن وهم‌پرست من متبادر نخواهد کرد.

بهار، عقل مرگ‌آلود امّیدبند مرا بشارتی نخواهد داد

و برای روح دردپرورم مرهمی نخواهد آورد.

نه؛ بهار هم‌سوگ خوبی برای من نخواهد بود.



داستان کوتاهداستاننویسندگیتمرین نویسندگیآراد کلانتری
اتاقِ من، تنها؛ و عکس‌های قدیم. و کتاب، بی‌که بگسلد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید