ویرگول
ورودثبت نام
بیگانه.
بیگانه.
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

اگر غم نبود...

آسمانی خورشیدی و آبی...خنده های از ته دل..هیچ دغدغه ای نبود...
هیچ چشم گریانی یا دل شکسته ای پیدا نمیشد و همه خوشحال بودند..

چه ظاهر زیبایی..
به راستی اگر غم نبود چه میشد؟...

اگر کسی گریه نمیکرد، چه کسی هم آغوش باران میشد؟...
اگر کسی تنها نمیشد، چه کسی قدر همدم را میدانست؟... درد شیرین دلتنگی، در خانه ی چه کسی را میزد؟...
اگر غم نبود، می خواران به چه دل خوش میکردند؟ ...
اگر غم نبود، آیا هیچوقت مجنونِ لیلی، مجنون میشد؟...
اگر دلتنگی وجود نداشت، کسی تارِ غم رنگ سکوت را به صدا درنمیاورد ..
اگر غم نبود، قلم ها تنها می مانند...
اگر غم نبود، هیچوقت حس پشیمانی و افسوس نبود و این، تناقض زندگیست...
زندگی یعنی حسرت و پشیمانی، یعنی از دست دادن چیزهایی که دوست داریم...

تمام ما به دنیا امده ایم تا چیزهایی که دوست داریم را از دست بدهیم..



#بیگانه_میم_الف

غم
بگفت آشفته از مه دور بهتر..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید