خیلی وقت است که در نوشتن روزانه و وبلاگ نویسی بسیار اهمال کار شده ام.صبح ها که از خواب بیدار می شوم تصمیم می گیرم بخشی از روز را به نوشتن اختصاص بدهم.خانه دار هستم و وقت خالی فعلا زیاد دارم اما نوشتن را به عصرگاه موکول می کنم.اغلب اوقات انرژی ام در عصر بیشتر است و حال و حوصله و انگیزه بیشتری دارم.اما باز هم خودم را با کارهای دیگر مشغول می کنم.کارهایی که جایگزین نوشتن می کنم به این شرح است:گوش دادن به پادکست های مورد علاقه ام و همین طور مرور دوباره کلاس های مجازی ای که قبلا یعنی سالهای پیش شرکت کرده بودم و به کار بستن مجدد نکات آن-خواندن کتاب های غیر داستانی(حوزه مورد علاقه من نویسندگی غیر داستانی است)-افکار نویسی-یادگیری ساختن پادکست-مرتب کردن خانه و انجام روتین های خانه-و…
من به نوشتن کارهای روزانه هم عادت دارم.یعنی مواقعی از شب قبل کارهای روز فردا را لیست می کنم.برخی مواقع این روش موثر و مفید است و خوب جواب می دهد ولی برخی مواقع هم به دلیل بی حوصلگی و بی انگیزگی و …این روش جواب نمی دهد.یعنی صرف نوشتن لیست کارهای روزانه و اهداف منجر به عمل جدی و انجام دادن نمی شود.از اینکه گاهی بعضی هفته ها روزهایم به وقت گذرانی بیهوده و بدون پرداختن به اهدافم می گذرد رنج می برم.نمی دانم می توانم اسم این رفتار را کمال گرایی بنامم یا اینکه برعکس گونه ای از تنبلی ؟
قبلا در جایی از یکی از مدرسین نویسندگی شنیده بودم که کمال گرایی ای که ما از آن نام می بریم نوع جدید و شیک تنبلی است.در واقع نوع مدرن تنبلی است.باید یادآوری کنم که کمال گرایی انواعی دارد و می تواند طیف وسیعی را شامل شود.بعدا با تشریح آنها می پردازم.
اما کمالگرایی(به انگلیسی:perfectionism)، در روانشناسی،ویژگی شخصیتی ای است که خصوصیات آن، با تلاش فرد برای بیعیبونقص بودن و تنظیم استانداردهایی برای بالاترین سطح عملکرد توصیف میشود و با خود-ارزیابیِ انتقادی و نگرانی در مورد ارزیابی دیگران نیز همراه است.(به نقل از ویکی پدیا)
کمال گرایی و ایده آل گرایی به نوعی با هم برادر هستند و همپوشانی دارند.در واقع در کمال گرایی فرد یک دنیای فانتزی و ایده آل در ذهنش دارد و معیارهای سخت گیرانه ای دارد که همان باعث سوق دادن او به سمت کمال گرایی می شود.
ادامه دارد....