
به نام خدا
ای کاش میشد
قفس زمان را شکست
و پرید به روزهایی که آسمان بالای سرت
فقط به اندازهی قد مادر بود؛
و هر دویدنت
نه فرار که بازگشت بود
به سمت تنها جایی که دنیا در آن معنا داشت:
آغوش بیکران او.
و در آن آغوش،
میتوانستی رنگ عشقی را ببینی
که پیش از چشمها،
در ریشههای جهان وجود داشت.