ایمان
ایمان
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

این روز ها..

این روز ها غمم بسیار عمیق است آن قدر که نمی توانم یا شاید نمیخواهم با کسی در مورد آن صحبت کنم

آنقدر در چند سال گذشته خبر بد به دستم رسیده که دگر غم هایم و شاید خودم از یادم رفته است

دگر حوصله ی برای افراد جدید ندارم و با انگشت شماری افراد روز خود را شب و شب خود را صبح میکنم

گاه گاهی دلم میخواهد فرد جدیدی را بیازمایم اما انگار دیگر فراموش کرده ام فردی که نمیشناسم چگونه صحبت کنم چگونه رابطه جدید تشکیل دهم و چگونه در اجتماع با دیگران بجوشم

این روز ها انگیزه هایم نیز از بین رفته است ،ن دیگر به شغل که زمانی مورد علاقه ام بود علاقه ای دارم ن دیگر اشتیاقی برای ورزش و ن دیگر حوصله ای برای درس خواندن

گاه گاهی تنها با خود مینشینم و کنار لیوان چایی یا قهوه ام وسیگاری که آرام میسوزد در زندگی و افراد و رفتار های کسانی که میشناسم غرق در فکر میشوم

این روز ها درآمد چندانی ندارم آخر برای دانشگاه و درسی که در رشته مورد علاقه سابقم

که چندی به زور نرفتن به سربازی و معافیت تحصیلی به آن مشغولم و زمان زیادی به کار نمیرسم

اما همان چندان حقوقی که به دست می آورم صرف خوش حال کردن خانواده و دوستان میشود

آخر ترس از تنهایی تنها ترسی است که دیگر دارم در تنهایی غم درونم آشکار و آرام آرام تمام روحم را میمکد

نمی دانم چگونه و چرا به این مرحله رسیده ام دست نامرد و بد زمانه ،یا اشتباهات خود ،اما هرچه نگاه میکنم همیشه در تلاش برای بهتر کردن وضیت خود بوده ام و در 90 در صد اوقات به شکست رسیده ام پس میتوان گفت وضعیت بد این روزها نیز بی تاثیر نبوده است

پس این روز ها میکوشم تا علاقه ام را بر گردانم و به دیگران نیز کمک کنم از علاقه شان دور نشوند

این روز ها همه باهم و در کنار هم میتوانیم به موفقیت برسیم

روزهادلنوشتهغمگینامید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید