ویرگول
ورودثبت نام
محمد خضری
محمد خضری
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

مترو

صدای بوق‌ مترو داره میاد
از ته تونل نورش مشخصه
اونور سکو برات دست تکون می‌دم
نگاه می‌کنی و لبخند می‌زنی
بدون صدا می‌گم‌ دوستت دارم
همون لبخندو تحویلم میدی
مترو میادو سخت می‌شه دیدت
سریع نگاهتو برداشتی کیفتو انداختی رو شونت
و بلند شدی که سوار مترو بشی
ولی من حتی سعی کردم توی واگنم پیدات کنم که چند ثانیه بیشتر ببینمت
یه دست‌فروش اونجا وایساده
منتظره در بسته بشه تا شروع کنه به گفتن
«هندسفری، کابل شارژ، …»



مترومترونوشتداستانک
نمی‌دانم، شاید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید