این اولین پست منه در ویرگول. ساعت 1:41بامداده.برای امروز کلی برنامه ریزی کرده بودم اما یهو حالم خراب شدکارم کشید به آه وناله وخدایا غلط کردم فقط خوبم کن... نمیدونم چرا فقط تو سختی ها بیشتر احساس میکنم خدا میبینتم و یادوسم داره... من وقتی مریض میشم یه حس شیرینی هم کنارش دارم اونم اینه که به خدا نزدیکم و مراقبمه. شاید چون این موقع هاس عاجزانه وعارفانه از خدا درخواستی دارم شاید چون خدا میخاد ببینه بندش فقط خداشو اولین و آخرین پناه خودش میبینه....