#ساحل·۱ سال پیشعاشقی دلخستهاَلَک کردم غزل هایم ولی در آخرش دیدم که چندین قافیه مانده تمامش نام تو باشد نمی دانم،، نمی دانم چرا هرگز بیادت نیست که من…
#ساحل·۱ سال پیشهمسفر خیالهمسفر خیالم شده ای در برهوتی از خیالات درهم بغضی سمج پنجه می افکند بر گلویم،، و ناگهان آسمان چشمانم بارانی میشود ، همانند ابرهای موسمی…
#ساحلدرشاعرانه"·۱ سال پیشمحبتلمس کن مرا با دستهایتدستهایی که نقش می زندابرها را بر آسمانلمس کن مرا با انگشتانتانگشتانی که هدیه می دهند،، محبوب من،، بهار را به زمینلمس…
#ساحلدرشاعرانه"·۱ سال پیشگذر عشقمرا شرمنده می سازد نگاه گرم وشیرینت مراگاهی به لبخندی صدایی یک پیامی از، سر مهرت بیاد آور جان من که من تنها ترین درگوشه ای
احسان·۲ سال پیشیکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدیدیکی قطره باران ز ابری چکید / خجل شد چو پهنای دریا بدیدکه جایی که دریاست من کیستم؟ / گر او هست حقا که من نیستمچو خود را به چشم حقارت بدید /…
اسرا·۲ سال پیشروزمرگی یه مریض احوالاین اولین پست منه در ویرگول. ساعت 1:41بامداده.برای امروز کلی برنامه ریزی کرده بودم اما یهو حالم خراب شدکارم کشید به آه وناله وخدایا غلط کرد…