مرضیه هداوند·۴ ماه پیشگرمای تیرماهاز کلینیک که برمیگشتم، هوای گرم و خفهی تابستون تهران داشت همه رو له میکرد. فرداش تهران تعطیل بود از شدت گرما. با خودم فکر کردم، چقدر بای…
مرضیه هداوند·۵ ماه پیشبرای خودم برای دل خودمبرای خودم، برای دلِ خودمگاهی دلم میخواهد وقتی زنگ میزنم،کسی باشد که بگوید:«آخیش… جونم… چه خوب که زنگ زدی.»کسی که نه از روی تعارف، نه از ر…
مرضیه هداوند·۵ ماه پیشخودم هنوز اینجا هستم.برای روزهای خستگی و دلگرفتگیمن، با همین قلبی که هزار بار شکست و باز ایستاد،با همین چشمهایی که گاهی از گریه خسته شد،و با همین تن خستهای ک…