از قدیم و ندیم گفته ان، مرد هم مردای قدیم...
آقاجون همیشه این جمله رو می گن، البته در واقع این یه الگوست که همه چیز رو توش جا می ده، مثلا زن هم زنای قدیم، گندم فقط گندمای قدیم، پارچه های قدیم، غذاهای قدیم، آب و هوای قدیم و خلاصه قدیم... قدیم همه چی خوب بود. منم در موارد زیادی باهاش موافقم و اگر هم نیستم، غلط می کنم که نیستم چون مگه اولاد رو حرف بزرگترش حرف می زنه؟! اولادم اولادای قدیم... تا اینکه روزگار گذشت و رسیدیم به روز هایی که آقاجون دیگه مجبور شده بود یه سری از مقاومت هاشو بشکنه و بپذیره که یه سری چیزا اصلا توی قدیم نبوده که بخواد از مال الان بهتر باشه. یادمه یه روز که دیگه قبول کرده بود که باید از یه همراه بانک استفاده کنه و من براش نصب کرده بودم، شروع کرد به نق زدن که ای بابا، این چیه دیگه، چقد باید هی اطلاعات وارد کنی، چشمم درومد، چرا انقد ریزه کاری داره، اسم این چی بود!؟ گفتم آقاجون بهش میگن اپلیکیشن پرداخت، گفت ... قدیمیاش بهتر بود!! عرض کردم مگه بود اصلا؟! گفت بله که بود، اسمشم پیمان بود، خیلی هم از تو و این بهتر بود. من اصلا نمیفهمیدم کی این بچه کارارو انجام میداد. خودکار بود اصلا! کافی بود فقط یه بار بهش بگم پیمان جان ما مثلا فلان روز قسط داریم یا موعد اجاره است یا باید قبضا رو بدیم یا هرچی. این بچه مخش عین کامپیوتر بود، دیگه تا تهشو خودش می رفت. نه حرف اضافی می زد مثل تو، نه سر به هوا بود، نه آب و دون می خواست، نه سیگار می کشید، نه راه به راه پول می خواست. خیلی خوب بود پیمان! گفتم آقاجون جسارتا مگه میشه همچین چیزی؟! آدم مگه نبود؟ گفت از تو یکی خیلی آدم تر بود... گفتم خب بگید همون پیمان جونتون بیاد کاراتونو بکنه دیگه،منو می خواید چیکار؟ گفت پیمان عزیزم از دستم رفت، وگرنه شک نکن اگه بود ثانیه ای تو رو اینجا راهت هم نمی دادم. شما باورتون میشه آقاجون من یه همچین شاگردی داشته!!؟ اونم توی سالهای قدیم!؟ اینطوری که آقاجون میگن پیمان رسما یه ربات بوده، احتمالا از آینده هم اومده بوده. آقاجون می گفت پیمان جونش از وقتی زن گرفت دیگه از دسترس خارج شد.
همه اینارو گفتم که اینو بگم، امروز با یه برنامه پرداخت مستقیم آشنا شدم که اتفاقا اسمش پیمان بود! خیلی هم شبیه شاگرد قدیمی آقاجونمه. خودش کارارو به راحتی انجام میده رو مخش هم نمیره، تازه زن هم نمی گیره که از دسترس خارج شه. دارم میرم بهش معرفیش کنم. شک نکنید از امروز یه جمله به حرفاش اضافه میشه، پیمان هم پیمان های قدیم...