معرفی دو عاشقانه از نیکولا یون
احتمالا اسم رمان عاشقانه همه چیز همه چیز را شنیده اید، این نویسنده از طریق همین رمان به شهرت رسید. انتشارات نون دو کتاب از این نویسنده را ترجمه کرده که یکی « همه چیز همه چیز » و دیگری « خورشید هنوز یک ستاره است »
سبک نوشتاری نویسنده عاشقانه است و رمان هایی عاشقانه برای نوجوان ها می نویسد، با وجود اینکه خیلی سبک عاشقانه مطالعه نمی کنم اما بعد از رمان همه چیز همه چیز علاقه مند شدم تا کتابی دیگر از این نویسنده را بخوانم به نظرم سبک عاشقانه نوشتن این نویسنده متفاوت است با اینکه رمان عاشقانه می نویسد اما در کتاب به موضوعات دیگری هم می پردازد و فقط روی عشق فکوس نمی کند و همین مورد برای من دوست داشتی بود.
همه چیز همه چیز
رمانی عاشقانه در مورد دختری به نام مادلین که به دلیل مبتلا بودن به بیماری نادر نقص ایمنی مرکب، نمی تواند از خانه خارج شود او از چهار ماهگی و هنگامی که برادر و پدرش را از دست می دهد، در خانه ساکن می شود و کل دنیا او همین خانه و مادر و پرستار و کتاب هایش است. مادلین هفده ساله که به این سبک زندگی عادت کرده است طی اسباب کشی خانواده ای به خانه کناری شان زندگی اش دچار تغییرات شگرفی می افتند و دیگر توانایی کنار آمدن با این سبک زندگی را از دست می دهد خب از آنجایی که کتاب عاشقانه هست حتما حدس زدید که عاشق پسر خانواده ای که به خانه کناری آنها اسباب کشی کرده اند، می شود اما همه داستان به اینجا ختم نمی شود بلکه اتفاقات جالب دیگری هم رخ می دهد.
بهترین قسمت کتاب برای من آنجایی بود که مادلین میگفت هر بار که شازده کوچولو را مطالعه می کنم، متفاوت تر از سری قبل آن را درک می کند ( انگار که دوباره کتاب را از اول می خونی هیچ وقت تکراری نمیشه در هر برهه زمانی از زندگی که این کتاب را می خوانید عمیق تر آن را درک می کنید. چند بار شازده کوچولو خوندید؟ )
در کل شاید پیام اصلی کتاب این باشه که شکرگزار سلامتی خودمان باشیم( واقعا باید از همه کتابا یه درسی بگیریم؟! نمیشه فقط برای لذت بردن بخونیم؟! ) اما در عین حال که اهمیت سلامتی را یادآور میشد در مورد عشق و روابط هم مطالب زیبایی نوشته. اگر عاشقانه دوست دارید این کتاب را بخوانید اما من کتاب بعدی را بیشتر دوست داشتم :)
بریده:
به همین دلیل است که انسان ها یکدیگر را لمس می کنند گاهی کلمات کافی نیستند.
عجیبه دلتنگ چیزی باشی که هرگز نداشتی، یا اصلا یادت نیاد که یه روزی داشتنی
خورشید هنوز یک ستاره است
این کتاب در مورد دختری ( ناتاشا ) جاماییکای است که درس هشت سالگی به طور غیر قانونی به آمریکا می رود و اتفاقاتی می افتند که آنها مجبور به ترک ناگهانی آمریکا می شوند، برای ناتاشا که خود را آمریکایی می داند و از هنگامی خود را شناخته در این کشور و محیط بزرگ شده، ترک آمریکا بسیار دشوار است و او در این فرصت کوتاهی که دارد تمام تلاشش را می کند تا بتواند در آمریکا بماند در طی این تلاش به طور ناگهانی اتفاقاتی رخ می دهد که او عشق را تجربه می کند، جالب است بدانید ناتاشا تا لحظه آخر سرسختانه بر این باور بوده که عشق و تقدیر وجود ندارد :) اما آنچه که باعث شد کتاب را دوست داشته باشم این بود که مثل اکثر کتاب های عاشقانه که پایان خوشی دارند این کتاب با آنها متفاوت بود و می توان گفت پایانی منطقی داشت، پرداختن نویسنده به موضوع عشق و تقدیر و بررسی وجودیت آن کتاب را جذاب تر می کند.
در هر دو کتاب شخصیت های اصلی مادلین و ناتاشا مو هایی فر و صورتی نسبتا تیره داشتند. ( احتمالا نویسنده به این نوع ظاهر علاقه زیادی دارد. )
از هر دو کتاب فیلم هم ساخته شده ( ولی نویسنده خوش شانسی داشته ) فیلم همه چیز همه چیز را نتوانستم پیدا کنم اما خورشید هنوز یک ستاره است را همزمان با خواندن کتاب دیدم و متوجه تفاوت های کتاب و فیلم شدم شاید برخی بگویند در جزییات فیلم و کتاب با هم تفاوت هایی دارند اما این تفاوت ها ( تغییر گفت و گو ها و ... ) برای من جزییات نبود و قطعا کتاب را پیشنهاد می کنم :)
ممنون که تا اینجا همراهم بودید :)
( آخر پست ۱۴۰۱ )