شب تاریک تر از همیشه سلام میکنه
ماه دل و دماغ نداره ، امشب خیلی سرد میتابه !
گیج ، انگاری که کورَم
دلتنگ درد شدم ، بی رحم و سخت صداش میکنم ، صداشو از تو دلم میشنوم !
میدوئه ، تند و تندتر ، گاهی خسته میشه ، یه هو وایمیسته ، خودشو جمع و جور میکنه ، هرچی بیشتر سعی میکنه نفس کم تر میشه ، اونم فهمیده این روح شکسته جای اومدن نیست..
پاهام راهرفتن رو فراموش کردن
کَج شدم
کج
امروز چند شنبه بود ؟