ایلهان·۳ ماه پیشتلاش هجدهممرداد ۱۴۰۴از همشریهامون بود که ننه ابراهیم معرفی کرده بود. قبل سفر اربعین تو بستنی نعمت یکبار قرار گذاشتیم و دیدمش. سنش کم بود. ۶ سال از م…
ایلهان·۳ ماه پیشتلاش هفدهمننه ابراهیم سال قبل معرفی کرده بود و نرفته بودم. یک جلسه رفتیم با مادر. گل و شیرینی خریدیم. دختر رشید و درشتی بود. جز زیبایی اون هم از نظر…
ایلهان·۴ ماه پیشتلاش شانزدهمماجرا از یه توییت خیلی اتفاقی شروع شد. تو روز دوم سوم جنگ ۱۲ روزه، یه خانومی توییت زده بود که دیگه بعد جنگ قول میدم زود ازدواج کنم و الکی خ…
ایلهان·۷ ماه پیشخواستگاری، تلاش پانزدهمبه پیشنهاد سید میثم، استادی که خیلی براش احترام قائلم، اگه بشه اینجا داستانهای خواستگاری رفتنم رو مینویسم. از مهر ۱۴۰۲ که خواستگاری رفتنم…
ایلهان·۷ ماه پیشرسم زندگیپیشاپیش از خواننده محترمی که قراره این متن رو بخونه عذر میخوام. چند روزی هست که افسار افکارم از دستم خارج شده و بدجوری داره میتازونه. احتما…