ویرگول
ورودثبت نام
اشکان صامت
اشکان صامتمشاور . طراح و ایده پرداز . شاعر . نویسنده و طبیعتگرد
اشکان صامت
اشکان صامت
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

اشکان صامت

"شب، نامت را فراموش نمی‌کند"


شب‌ها، خوابم نمی‌بَرَد،

چشم‌هایم، زخم‌های کهنه‌ی پنجره‌ای رو به بادند،

بارانی که تو را بلد نیست،

روی گونه‌هایم دست می‌کشد،

اما هیچ آغوشی، جای قدم‌هایت را پر نمی‌کند.


ردِ پای تو را در مه ورق می‌زنم،

اما خیابان‌ها، حافظه‌شان را از دست داده‌اند،

و سکوت، نامه‌هایی بی‌جواب را

در دهانِ شب مچاله می‌کند.


دستم را بر موهایم می‌کشم،

اما انگشتانم از لمسِ نبودنت داغ‌اند،

مثل شاخه‌ای که رعد را بوسیده باشد.

گیسوانم در باد گریه می‌کنند،

و دست‌هایم،

چونان دو بالِ بسته،

سایه‌ی پرواز را فراموش کرده‌اند.


ببین،

ماه، روی لبِ پنجره‌ام تب می‌کند،

و سایه‌ها، نامت را

روی دیوارهای گورستان زمزمه می‌کنند،

انگار مرگ هم، از خاطره‌ات دست نمی‌شوید.


اگر برگردی،

کوچه‌ها دوباره به بوی تنت ایمان می‌آورند،

و باران،

نامت را از لب‌های خاک گرفته‌ی شهر

با خود خواهد شست.

اشکان صامت

شعر سپید . شعر . شاعر . نویسنده

شب، نامت را فراموش نمی‌کند شب‌ها، خوابم نمی‌بَرَد،

چشم‌هایم، زخم‌های کهنه‌ی پنجره‌ای رو به بادند،

بارانی که تو را بلد نیست،

روی گونه‌هایم دست می‌کشد،

اما هیچ آغوشی، جای قدم‌هایت را پر نمی‌کند.
اشکان صامت

شعرشعر نوشعرسپیدشعرعاشقانه
۲
۰
اشکان صامت
اشکان صامت
مشاور . طراح و ایده پرداز . شاعر . نویسنده و طبیعتگرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید