ویرگول
ورودثبت نام
آذرگان
آذرگاناومدم که یه چیزایی رو بگم و برم
آذرگان
آذرگان
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

ما تنها نیستیم؟... نه... این دروغه!

دوست داشتم زودتر نوشته ها رو ادامه بدم اما

یکم حالم خوب نبود...

مثل خیلی از آدمها گیر کرده بودم...

سخت بود... اما تنها نبودم...

خب خب بریم ادامه...

قصد دارم یه موردی رو دوباره بگم...

راستش من میترسم... که درمورد اون شخص اشتباه حرف بزنم...و باعث بشه شما رو ازش دورتر کنم...ببیند دوستان من واقعا مهارت خاصی، دوره یا کتاب عجیب و غریبی و در مورد اینکه....

بیاااییید خفنننن حرف بزنیم....

چطور تاثیر گذارررر باشیم....

چگونه مهره‌ ماااار داشته باشیم 🐍...

نخوندم و نخواهم خواند.

من فقط اومدم راه رو به شما نشون بدم

ادامه مسیر رو از خود ایشون باید طلب کنید.

یادتون باشه ها....

مرسی 🌱🌹

بزارید درمورد اون شخص یکم سرنخ های بیشتری به شما بدم....

فکر کردن بهش میدونید شبیه چیه؟

شاید با ارفاق بشه گفت... شبیه شیرین ترین و آرامش بخش ترین، بغلی هست که تجربه کردید...همون لحظه که احساس کردید تعلق دارید... پناه گاه دارید و دیگه تنها نیستید...

نمیدونم از کجا و چطور وسط زندگی روزمره سرم رو بالا آوردم و لبخند پرمهرشون رو دیدم...

اما اگر پیداش کنید...

اگر دوست اش داشته باشید و

اگر به قلب تون راهش بدید...

کار تمومه...واقعا تمومه...

کار تمومه؟

یعنی همه چی گل و بلبل میشه؟ ... دیگه هیچ رنجی، شبیه به بیابانی بی انتها به نظرمون نمیاد؟

اگر واقع بین باشم... نوچ

اینطور نیست که با حضور ایشون رنج ها به کلی ناپدید بشن.... اما

قول میدم که کمرنگ میشن... زورشون کم میشه و دیگه کشنده نخواهند بود...

یه مورد مهم

ورود به این مسیر و موندن در آن، اصلا کار ساده و بی خطری نیست.

اما نترسید ما تنها نیستیم که... ایشون هستن ✨

☺️🌱✨
☺️🌱✨

پس اینکه ما تنها نیستیم.... کاملا دروغ نیست.... به شرط اینکه....

خودمون بخوایم دیگه تنها نباشیم و سختی های خوشمزه این مسیر رو، به جان بخریم.

فعلاً🖐🏻

تنهاییعجیبخودشناسی
۲۵
۲
آذرگان
آذرگان
اومدم که یه چیزایی رو بگم و برم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید