درود وسپاس برتو اولاد حضرت عشق
________>>>
من ندانم شاید عشق باشد همان پروردگار/
عشق تابنده بنیاد میکنی در دل یک بار/
وقتی عشق در قلب نفوذ کرد میشود
یک بارهزارباردرهمان یکبارهزاران یک بار/
عشق ساطع میشود بعدنازل میشود
بعد کامل میشود دردت ساکت میشود/ اگر اورا کم کنی میبینی باطل میشود،/
عشق از دل میرود در گوشه ای گم میشود/
دل که مدارا کرده خون میشود/
دردت ناجور میشود/
دگرعاشق نیستی نبرگمان باز عاشق میشود/
در سیاهچال دلت کنج گورستانش کنار آرزو و رویاهایش غم ساکن میشود/
محبت کم میشود/
گاهی هست و گاهی نیست/
چون آدم لایقی نیست/
عشق برنمی گردد چون گوشه ای ارام ارام جون میدهد/
زمان عاشقی وجدان شکل میگیرد/
وقتی عشق میره اونم راحت میمیره/
دیگه ساکت میشوی گوشه گیرو کم میشوی/
میترسی تنهامیشوی میخواهی عاشق بشوی /
فکر میکنی عاشق میشوی/
زود خسته میشوی در مستی عاشق میشوی/
اما هوشیار که شدی نقابی عاطل وعشقی باطل میشوی/
اولاد عشق پیدامیشه تیر از پیکان رها میشه از دل خون جاری میشه/
اینگونه باز عاشق میشه /
اما عاشقی سنگدل میشه /
محبوبه او رامش شده بوسه برکامش شده/
این قطره او دریا شده/
خودشیفته نقابی شکل روی ماهش شده/
غفلت یار دلش شده کامش خیلی تلخ شده/
توجه خواب رفته محبت لو رفته /
آرزوها محال شدند همه یک نهال شدند/
میفهمد عاشق نشده /
راهی دریا شده کوه وصحراشده/
تنهایی مقصداو ساحل مرداب شده/
چون عشق را کالا کرد /
قیمت گذاشت و شرطی کرد/
قدرش ندانست تنهاشد /
یک علف هرز صحراشد/
قلم صاف