قبلا گفتم که بزرگترین دشمن نظام جهل کارگزاران و طرفدارانشه. این خبر هم به عنوان شاهدش:
در این شرایط، دو نفر آدم رو به خاطر توهین به محمد اعدام کردند. من در مقام یه فقیه این اعدام رو محکوم میکنم. دلایلم رو بیان میکنم.
اول ببینیم چرا فقهای فعلا موجود برای فرد توهینکننده به محمد، حکم اعدام صادر میکنند. خوشبختانه قرآن در این مورد هیچ حرفی نزده. به قول ویکی شیعه:
مبنای شرعی حکم سبالنبی روایات متواتر و اجماع است.
اما ویکی شیعه در مورد فلسفه این حکم نوشته:
بیشتر فقیهان وجوب حفظ احترام پیامبر اسلام(ص) را علت اصلی حکم سبالنبی دانستهاند. دلایل دیگری نیز مانند حفظ و دفاع از دین گفته شده است.
مسأله اینه:
درگذشتگان برای حفظ احترام پیامبر و دین یه کاری میکردند، فقهای نظام هم ازشون تقلید میکنند.
اما خب متاسفانه حوزههای علمیه دچار رکودند. یعنی شناخت درستی از زمان خودشون ندارند. هنوز نمیدونن با چه دنیایی طرفاند. دو تا چیز هست که حوزه راکد فعلی، نمیبینه:
اول، شرایط جنگی امروز. در این شرایط جنگی، حکومت با اعدام این دو تا ازشون قهرمان میسازه. این دو تا برای مردمی که چهل سال به اسم اسلام سرکوب شدند و در این بحران اقتصادی به سر میبرند، تبدیل به شهید راه آزادی میشن. اعدام این دو تا به نام محمد، فقط باعث نفرت این مردم از خود محمد میشه. اعدام این دو تا به تفرقه و نفاق داخلی دامن میزنه.
اعدام باطله، چون فقیه در هر حکمش باید به اعتبار دین و صد البته، وحدت ملی نظر داشته باشه (این از اصول فقه منه).
دوم، حوزه فعلا موجود متوجه نیست انسان جدید چه نوع انسانیه. انسان امروز این حکم رو مظهر توحش و استبداد اسلام میبینه. البته درسته، این دو نفر کارشون توهین و تمسخر بوده. یعنی، حتی با معیارهای جدید هم باید مجازات میشدند. آزادی بیان هم حدی داره. توهین و تمسخر یه انسان شامل آزادی بیان نمیشه. اما مجازاتشون اعدام نیست. کیفر اعدام متناسب با جرمی که مرتکب شدند، نیست. محمد یه انسانه مثل سایر انسانها (یه عده معتقدند امّی از امّت میاد. من هم قبول دارم محمد امّیه، یعنی یکی از اعضای امته و با بقیه برابر). اگه کسی بخاطر توهین به من اعدام نمیشه، بخاطر توهین به محمد هم نباید اعدام بشه.
اعدام باطله، چون عقل حکم میکنه کیفر متناسب با جرم باشه (این هم از اصول فقه منه).
البته نمیدونم روایاتی که هست چقدر معتبره. اصلا مهم هم نیست. چیزی که مهمه اینه که امروز، این حکم به حفظ احترام پیامبر و حفظ دین کمکی نمیکنه و حتی برعکس، به اعتبار دین و محمد ضربه هم میزنه. به همین دلیل، با همین عقل خودم تمام روایات موجود رو میکوبم به دیوار (این هم یکی دیگه از اصول فقه منه).
اصول فقه من رو میبینید؟
اما با این افراد باید چه کرد؟ قبلا گفتم: اعتبارزدایی. در فقه من، به جای اعدام توهینکنندگان، ازشون اعتبارزدایی میشه.
خیلی ساده بگم. من اگه باشم این دو نفر رو به رسانه ملی میبردم و بهشون میکروفون میدادم تا حرف بزنند و بعد درست جلوی چشم همه نشون میدادم هیچی حالیشون نیست. نشون میدادم کارشون فقط و فقط مسخرهبازیه و هیچ چیز جدی ندارند.
وقتی مخاطبی نداشته باشند، خودشون از این کارشون دست میکشند. اما اگه از کارشون دست نکشیدند، یه مدت حبس میتونه مجازات خوبی باشه.
قبلاً گفتم که چطور میشه ضمن این کار، به مخاطب یاد داد خودش مستقلاً فکر کنه و فریب هر دروغی رو نخوره (به درباره رسانه رجوع کنید). اگرچه که اگه نظام تربیتی ما مبتنی بر اصول مکتب روح بود، این دو نفر هیچوقت مخاطب جمع نمیکردند (به درباره نظام تربیتی رجوع کنید).
البته یه مسأله دیگه هم هست.
اگه بریم با قشر متعصب مذهبی صحبت کنیم، احتمالاً بگن این دو نفر حرومزاده بودند و دلیل این توهینها هم همین حرومزادگیه و هیچ جوره قابل اصلاح نبودند و باید اعدام میشدند.
طبیعتاً این قشر داره مغلطه میکنه.
این دو تا بچه از شکم مادرشون اینجوری به دنیا نیومدن. اگه الان دارن به مقدسات دینی توهین میکنند، ریشه در برخورد حکومت با این دو نفر داره. نمیدونم گذشته این دو نفر چی بوده، اما دو تا احتمال برای خشم و نفرت این دو نفر هست:
اول، از فساد اقتصادی مسئولانی که به نام اسلام حکومت میکردند، در رنج به سر برده باشند. اگه این بوده باشه، مسئولانی که به نام اسلام گند زدند، باید اعدام میشدند نه این دو تا بدبخت.
دوم، ممکنه یه زمان یه جایی یه سوالی داشتند که با سرکوب کارگزاران نظام مواجه شدند. شاید یه آخوند یا یه معلم یا یه مدیر یه زمان به جای جواب دادن به شبهات دینی این دو نفر سرکوبشون کرده باشه. در این صورت هم اون آخوند و معلم و مدیر هم باید توبیخ میشدند.
پ.ن 1: سوالی که مسئولان نظام باید از خودشون بپرسند اینه که چرا در یه حکومت اسلامی، مردم باید از اسلام متنفر باشند. کاش بیشتر فکر کنند.
پ.ن 2: فقه پویا یعنی همین. شوخی نمیکنم. امیدوارم بالاخره متوجه پوسیدگی یه سری از افکارشون بشن.
پ.ن 3: اصلا قبلی رو ولش کنیم. ای کاش متوجه بودند در جنگیم.
پ.ن 4: دیگه نمیگم خاک بر سرشون.