قبل شروع: این متن در راستای برنامه اعلامی و با هدف بررسی رابطه خانواده و عفت نوشته شده. برای تبیین رابطه این دو به بیشتر از یه متن نیازه. پس این هم ادامه داره.
همانطور که مشخصه، این متن میتونه دو اسم داشته باشه.
و اینکه سر بزنید: https://t.me/hekmatmotlagh. بازی کنید تا بازی کنیم.
بعد از انتشار این متن، کاربر مصطفی محمدی در بحث با یه کاربر دیگه فرمودند:
چرا مردهای شهوتران، زنان محجبه و عفیف رو طعمه قرار نمیدن؟ فکر نمی کنید یه طرف قضیه تجاوزها خود زنان هستند؟ پس حجاب و عفاف (پوشیده بودن بیشترِ) زن ابزاری هست برای غلبه بر شهوت مرد. همونطور که منطق گرایی بیشتر مرد ابزاری هست برای جلوگیری از فجایعی که گاها از احساسات زنانه نشات میگیره.
این یه مثال بارز از سرکوب زن به بهانه حفظ بقاء و آزادی خانواده است. توضیح میدم:
مصطفی خواستار حفظ حفظ حجاب حداکثریه، چون میخواد عفت رو حفظ کنه.
اما امثال مصطفی عفت رو برای خودش نمیخوان؛ برای حفظ خانواده میخوان. اساس استدلالشون اینه: با توسری روسری سر زن کنیم تا مرد شهوتش بالا نزنه و بتونه خانوادهاش رو حفظ کنه. این جماعت برای حفظ خانواده علیه زن تبعیض اعمال میکنه و بعد که زن اعتراض میکنه، سرکوبش میکنه.
اما میدونید چرا این اشتباه رو میکنه؟ چون هنوز حتی نفهمیده اصل و فرع چیه.
برای توضیح بیشتر باید برم سراغ علم منطق و کلام.
اصل چیزیه که اگه باشه، فرع ضرورتا خواهد بود. به عبارت دیگه، اگه اصل وجود داشته باشه، فرع ضرورتا وجود خواهد داشت. اما برعکسش صادق نیست؛ یعنی، شرایطی قابل تصوره که فرع وجود داشته باشه، اما اصلی در کار نباشه.
برای مثال، حجابِ ظاهری، فرعِ عفتِ باطنه. آدم اگه از درون عفیف باشه، بدون هر نوع اجبار خارجی، در جامعه طوری میپوشه که کسی جرأت نکنه بهش نگاه ابزاری داشته باشه. این در حالیه که برای مثال، یه زن میتونه حتی از زیر چادر هم اغواگری کنه (طبیعتا مرد هم همینه).
حالا بریم سراغ استدلال مصطفی: «پس حجاب و عفاف (پوشیده بودن بیشترِ) زن ابزاری هست برای غلبه بر شهوت مرد». مصطفی به اشتباه تصور میکنه حجاب بیشتر زن ابزاریه برای حفظ عفت عمومی. فکر میکنه اگه زن مجبور باشه خودش رو بیشتر بپوشونه، عفت خودبهخود حفظ خواهد شد. پس،
مصطفی حجاب ظاهر رو اصل میبینه و عفت باطن رو فرع.
اما اشتباه مصطفی فقط همین یه مورد نیست. مصطفی علاوه بر اینکه رابطه بین عفت باطن و حجاب ظاهر رو به اشتباه شناخته، در مورد مقولات خانواده و عفت هم برخطا است (برای همین میگم اصلا نفهمیده اصل و فرع یعنی چی).
مصطفی برای حفظ آزادی و بقاء خانواده خواستار حفظ عفته؛ یعنی، به اشتباه تصور میکنه عفت اون اصلیه که اگه باشه، خانواده خودبهخود حفظ خواهد شد. اما خب اشتباه میکنه. قضیه برعکسه. یعنی،
عفت، فرعِ آزادیِ خانواده است.
توضیح میدم.
فرد اگه در درون خانواده طعم آزادی و عدالت رو بچشه (یعنی، اگه خانواده حقیقتاً آزاد باشه)، خودش خواستار حفظ بقاء خانواده میشه. این یعنی، اصل آزادی و عدالت خانواده است و بقاء خانواده فرعش.
این یعنی، هر چیزی لیاقتش رو نداره تا حفظ بشه. تنها خانوادهای باید حفظ بشه که توش عدالت برقرار باشه و فرد در درونش احساس آزادی کنه.
اما مجدداً میشه گفت که عفت، فرع بقاء خانواده است. اگه فرد خواستار حفظ خانوادهاش باشه، در فضای عمومی عفت رو حفظ میکنه. فردی که خانوادهاش براش مهم باشه، از درون عفیف خواهد بود، یعنی خودش بدون اینکه اجباری بالا سرش باشه، به خانواده خیانت نمیکنه.
و فردی که از درون عفیفه، خودش حداقل حجاب مورد قبول عرف و قانون رو رعایت میکنه.
اینجا باید تأکید کنم: در مورد حداقل حجاب، قانون نباید در تعارض با عرف باشه.
علاوه بر تمام اینها، این فرد خودش از حکومت درخواست میکنه با کسی که آگاهانه و عامدانه برخلاف عفت عمومی رفتار میکنه، برخورد قانونی لازم صورت بگیره.
پس استدلال مصطفی مطلقا باطله. چون رابطه اینه: آزادی و عدالت در خانواده ضرورتاً منجر به حفظ و بقاء خانواده میشه. بقاء خانواده ضرورتاً عفت باطنی رو نگه میداره و عفت باطنی، حجاب ظاهر رو.
پینوشت اول خطاب به مصطفی: الان اشتباهت رو فهمیدی؟ اگه آره امیدوارم دیگه نبینم به بهانه خانواده از سرکوب زن دفاع کنی.
پ.ن 2: در ادامه چند تا متن دیگه باید بنویسم. چند تا موضوع هست باید در موردش حرف بزنم، از جمله، ضرورت خانواده، اصل آزادی خانواده (اینکه خانواده چه شکلی باشه تا آزاد باشه) و تحلیل یه خانواده نرمال ایرانی (اینکه بیماریهای موجود در خانواده ایرانی چیه. البته اون چیزهایی که تا الان زیاد دیدم).
پ.ن 3: ضرورت خانواده رو برای اون دسته از افرادی مینویسم که به اشتباه تصور میکنند تعهدات خانوادگی برخلاف آزادیه.
پ.ن 4: دو متن بعدیاش هم باشه برای اون دسته از افرادی که با بد دفاع کردن از خانواده، بدتر خرابش میکنند.