چندماهی است که با یک گردهمایی متفکرانه آشنا شده ام. استادی که اصلا نمیدانم از کجا پیدا شده و به قول خودش استادیار گروه حقوق دانشگاه یزد است اما الحق که عجب قدرت بیانی دارد. هرهفته ما را دور خودش جمع میکند، کمی «نفحات نفت» امیرخانی میخوانیم و در ادامهاش از زمین و زمان اطلاعات و تحلیلهایی میدهد که فکمان میافتد. از اخبار سیاسی میگوید، تحلیلهای تاریخی و اشتباهاتی که در شیوه حکمرانیمان به شدت توی ذوق میخورد.
آخرین تاریخ گردهمایمان برمیگردد به یک ماه پیش و یادم نیست چطور شد که بحث اعتراضات سال 88 پیش کشیده شده و او حرفهای گنده گندهای از آن روزها زد. حرفهایی که هرگز نشنیده بودیم و استاد به نقل از کتاب«فتنه تغلب» بیان کرد. از این ارجاعات مکتوب زیاد در کلاس داشتیم اما این اولین باری بود که گفتم باید ببینم راستی راستی همچین گفتوگوهایی در آن سالها شکل گرفته یا نه!
بگذریم... استاد خالی بافته بود و معلوم نبود از این خالیبندیها چقدر در کارنامهاش داشت، اما الحق که کتاب خوبی را معرفی کرد. خداخیرش دهد.
«فتنه تغلب» کتابی است که به روایت انقلابیها نوشته شده. این را همین اول بگویم که بدانید اینقدری میفهمم که وقتی یک جایی دعوا میشود، باید ادعای هردو طرف را شنید. اما حالا که طرف دیگر ماجرا به هردلیلی تمایلی به گفتن ندارد، باید قضیه را بی خیال شویم؟
میگفتم، کتاب را انقلابیها نوشته اند. بخش اولش اما براساس مستنداتی که نویسنده ارائه میکند، پیادهشده گفتوگوهای نماینده هر چهار نامزد با حضور رهبر است.( سودمند بود خواندنش.)
بخش بعدی و بعد ترش یک جایی تحلیلهایی است که به اصطلاح متفکرانی همچون آقای ازغدی ارائه میکنند و برخی هم روایتی است از دستاندرکارانی همچون آقای اژهای که رفیق شفیق آقای کروبی بوده است( خیلی خیلی سودمندتر از بخش اول)
آن انتهای کار هم تمام سخنرانی های رهبر از سال 88 تا کنون که مربوط به «فتنه» است را جمع آوری کرده و به دنبال نشان دادن مشی انقلاب است.(خوب بود.)
بخوانید.