Bande_khoda
Bande_khoda
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

درمان شد نامرد و درد را افزود



هر انسانی دوست دارد به اوج و عزت برسد چه کسی از واژه بزرگی بدش می آید
چه کسی از واژه پیشرفت ترش می‌کند؟؟
پر واضح است که هیچ کس
حتی کودک هم به دنبال پا کردن در کفش بزرگان است
می‌بینیم که هر کسی از کوچک شمرده شدن و تحقیر بدش می آید و هیچ انسانی نیست که اقرار کند من سعی میکنم به دنبال بزرگی نباشم
بمن انتقاد می‌شود که شما که از زنانه بودن یک زن سخن می‌گویید به دنبال ضعف زن هستید به دنبال بردگی زن هستید مکرر چنین پیام هایی از جانب دوستان و حتی عزیزانی که مطالبم را می‌خوانند دریافت میکنم

اتفاقا پاسخ من نیز همین است
من هم در پی نقد به این موضوع هستم و تلاشم را کرده ام در جهت مسئله ای که در آن دغدغه مند هستم اندیشه کنم و اندیشه هایم را روی کاغذ بیاورم
من هم اندیشه ام همین است و سوالی که هماره ذهنم به دنبال پاسخ دادن آن است
این است مگر نه اینکه زن اقتضای طبیعت بدنش این را ایجاب می‌کند که مادر باشد ظریف باشد و زنانگی داشته باشد
دقیقا سوال منم اینجاست که چرا در ذهن ما فرو برده اند که زن مساوی با بردگیست بله اتفاقا من منتقد رویکردی هستم که بخواهد طوری زن را بیان کند که هر موقع خواستیم از زنانگی صحبت کنیم یاد بردگی و اسارت بیوفتیم و ناگزیر مردانه بودن را انتخاب کنیم
سوال من این است چرا باید زن را به مرحله ای برسانند که برای رهایی از حقارت به جدال با جسم و طبیعت خود بپردازد چرا چنین جدالی در مردان اتفاق نمی افتد

بله اتفاقا من نیز همسو با شما فکر میکنم درست همسو با شما
من هم به خوبی می‌دانم دنیای سنتی چه خواب های آشفته ای برای زن دید و او را به حقیر ترین واژه انسانی مبدل کرد
اما آیا راه درمانی که دنیای مدرن تجویز کرد کارساز بود یا این درمان نامرد شد و درد را زیادتر کرد ؟؟؟؟

دنیای سنتی چون از هیبت دینی و معنوی خارج بوده است و نمادش را من اعراب جاهلیت می‌گذارم زنانگی زن را راهی دید برای آزار او برای برده کردن او
زنانگی را مایه شرمساری دید چون مردان پنداشتن می‌توانند بدون مانع در هر چیزی سود جویی کنند
درست همین مشکل به دنیای مدرن هم وارد است
در دنیای مدرن مشخصا غرب مدرن تلاش کردند به این لطمات زنها پاسخی جامع دهند اما مشکلی که با آن مواجه شدند این بود که آنها زنانه بودن را مشکلی بزرگ برای زن دیدند که تا زن از شر آن آزاد نشود به حریت نمیرسد . تا زن مثل مرد لباس نپوشد به حریت نمیرسد

(که البته این هم مزاح است و بیش از اینها انتقاد وارد است در مجالس رسمی اشان دیده می‌شود مردان در عین عزتمندی لباس کامل دارند و زنانه اشان مثلا برا آزادی نیمه برهه حاضر می‌شوند )

حالا کدام یک از اینها درست است
ما زنان باید در هیبت مردانه بیوفتیم که مثلا میخواهیم از ظلم رها شویم
براستی از این ظلم بدتر که زنان به جدال با خود بیوفتند ؟؟
مادری که جزئی از خلقت آنهاست را حقیر بشمارند در عوض افتخارشان این باشد که با کامیون بزرگ در جاده ها رانندگی می‌کنند این کجایش افتخار است
یا اینکه نه شما هنوز می‌خواهید به این مغلطه ادامه بدهید که شغل ها هیچ ربطی به جنسیت ندارند ؟!
آیا واقعا زنی با این مقام ظرافت که نماینده عشق وخلاقیت الهیست باید به کارهای مردانه افتخار کند ؟
در عوض از طبیعت خودش بیزار باشد و عشق به طبیعت و کارهای مردانه داشته باشد در صورتی که مردان نیز به طبیعت خود عشق می‌ورزند؟؟؟
آیا در چنین صورتی به زن ظلم نمی‌شود
انوقت اینبار زنی که زنانگی خود را حفظ کرده است مجبور است هر روز تحقیر شود به این معنا که عده ای نمی‌خواهند او تحقیر شود

زناندلنوشتهشعراسلامحقیقت
بنده خدا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید