امسال از روز مرد، یک پولیور نصیب من شد. خیلی هم عالی.
ولی ورای این حرف ها، احساس می کنم باید خودم را به کلامی درباره علی بن ابی طالب علیه السلام میهمان می کنم چون این اعتباریات متراکم زیاد به دلم نمی چسبند و در این روز باید از آنچه مهم تر است هم چیزی بچشم .
شیخ صدوق در امالی خود نقل می کند که فردی از خلیل بن احمد فراهیدی صاحب العین که ادیبی مشهور بلکه یکی از وزنه های ادبیات عرب است پرسید:
چرا مردم علی را با آن همه فضیلت رها کردند و سراغ دیگری رفتند؟
مگر واضح نبود که او چقدر بزرگ است؟
مگر این داستان، ابهامی دارد؟
خلیل جوابی می دهد که واقعا محشر است. او به قاعده ای طلایی که خیلی ها به آن توجّه ندارند اشاره می کند. او خیلی خلاصه می گوید:
علی ع مشکلش همان فضایلش بود، یعنی اگر علی ع فردی بود خوش اخلاق و با عادات عالی و نزدیک افق ادراکی آنها، برایشان راحت تر بود که به سراغ او بروند امّا او بخاطر اینکه در عالَمی دیگر خانه کرده بود برای اکثر ایشان نامأنوس بود و ترجیح دادند به جای اینکه تغییر ساحت داده و به او نزدیک شوند به سراغ کسانی بروند که بیشتر به ایشان نزدیکتر است.
علی ع به تعبیر بوعلی بین اصحاب کالمعقول بین المحسوس بود و کم آدمی پیدا می شود که از تراکم محسوسات خارج شود و عقل خویش را در افق معقولات پرورش دهد. پس او در جهانی دیگر خانه داشت و دیگران در جهانی دیگر. به عبارت دیگر آدم ها وقتی ببینند کسی دو سه درجه بهتر است، برایشان خیلی جذّاب است ولی وقتی کسی خیلی بالاتر است او را کنار می زنند و دیگر برایشان چیز جذّابی به نظر نمی رسد و کم کم او را از حیطه توجّه و محوریّت، حذف می کنند.
فَقَالَ بَهَرَ وَ اللَّهِ نُورُهُ أَنْوَارَهُمْ وَ غَلَبَهُمْ عَلَى صَفْوِ كُلِ مَنْهَلٍ وَ النَّاسُ إِلَى أَشْكَالِهِمْ أَمْيَلُ أَ مَا سَمِعْتَ الْأَوَّلَ حَيْثُ يَقُولُ: و کلُّ شَکلٍ لِشَکلِه آلِفٌ أَما تری الفیلَ یألَفُ الفِیلاً