
نمیشود از روانشناسی سخن گفت و نام زیگموند فروید در میان نباشد مردی که پردههای تاریک ذهن انسان را کنار زد و نشان داد پشت هر فکر ساده هیولایی از ناخودآگاه در کمین است.
فروید پزشک اتریشی، نه فقط یک روانکاو بلکه کاشف سرزمین ناشناختهای بود که هیچ نقشهای برایش وجود نداشت: ناخودآگاه. او باور داشت رو یاها رمزها ییاند که ذهن در تاریکی شب میسازد و هر لغزش زبان، هر اشتباه کوچک، دروازهای است به دنیای پنهان درون ما.
در نظریه هایش انسان دیگر موجودی آرام و منطقی نبود بلکه صحنهای بود برای نبرد بیپایان میان نهاد، من و فرامن. عقدهها، ترسها و امیال سرکوبشده، همچون سایه هایی در پس ذهن زندگی روزمره را هدایت میکردند. فروید با جسارت تابوها را شکست. او درباره میل، رویا و حتی کودکی سخن گفت جایی که بسیاری ترجیح میدادند سکوت کنند.
همین جسارت بود که او را به چهرهای جنجالی بدل کرد کسی که هم ستایش شد و هم به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
هنوز ه