لنی و جورج دو کارگر دوره گرد هستند که باهم زندگی و سفر میکنند و زندگیشان را از طریق کار در مزارع میگذرانند. علت همسفر بودن این دو و دردسرهایی که یکی از آن دو بوجود میآورد داستان را به پیش میراند و پایان غیرمنتظره ای را رقم میزند. پایانی که تا مدت ها میتواند ذهن خواننده را درگیر کند و او را مجبور به تصمیم گیری در شرایط مشابه کند. بسیاری از ما در طول زندگی تصمیماتی بین بد و بدتر گرفته ایم و تصمیم پایانی قدرت انتخاب آدمی را در محک اخلاق و بقا قرار میدهد.