تعریف: مغلطه سادهانگاری علت موقعی اتفاق میافتد که شخصی وانمود کند یکی از علل وقوع یک اتفاق تنها علت وقوع اتفاق است یا تعدادی علل پیچیده و درهمتنیده به یک علت واحد تقلیل داده شوند. این مغلطه ناشی از طرز فکری سادهانگارانه است و به طور تلویحی اشاره میکند که علت وقوع یک اتفاق فلان چیز است/نیست. کسی که چنین طرز فکری دارد، این نکتهی مهم را نادیده میگیرد که وقتی داریم دربارهی مسائل پیچیدهای چون رفتار انسان صحبت میکنیم، علل دخیل بسیار پیچیده و چند وجهی هستند.
الگوی منطقی:
اول: X یکی از علل وقوع Y است.
دوم: X و Y هر دو وجود دارند.
بنابراین، برای کنار گذاشتن Y باید X را کنار بگذاریم.
مثال ۱:
فرضیهی ۱: مسمومیت سرب ممکن است به رفتار خشونتآمیز منجر شود.
فرضیهی ۲: بسیاری از کودکان ساکن در بخشهای درونشهری سرب در خونشان دارند.
نتیجه: بنابراین با درمان مسمومیت سرب میتوان معضل رفتار خشونتآمیز را در بخش های درونشهری رفع کرد.
توضیح: در مثال بالا اشاره شده که مسمومیت سرب ممکن است یکی از علل رفتار خشونتآمیز باشد (دقت کنید که داریم از یک احتمال حرف میزنیم). این بیانیه بدین معناست که احتمال دارد مسمومیت سرب به رفتار خشونتبار ربط داشته باشد، ولی میزان این ارتباط مشخص نیست و اگر کسی ادعا کند رفتار خشونتبار را میتوان با درمان مسمومیت سرب حل کرد. مرتکب این مغلطه شده است. همچنین فرض اینکه رفتار خشونتبار لزوماً به جنایت خشونتبار ختم میشود، مغلطهی مصادره به مطلوب است.
مثال ۲:
فرضیهی ۱: سبک زندگی کمتحرک یکی از علل گسترش چاقیست.
فرضیهی ۲: طی چند دههی اخیر تحرک انسانها کاهش یافته است.
نتیجه: بنابراین میتوان با وادار کردن مردم به تحرک بیشتر جلوی گسترش چاقی را گرفت.
توضیح: در فرضیهی ۱ اشاره شده که کمتحرکی صرفاً یکی از علل چاقی است. نمیتوان با وادار کردن مردم به تحرک بیشتر آن را حل کرد. در بهترین حالت صرفاً میتوان شدت آن را کاهش داد.
مثال ۳:
فرضیهی ۱: از لحاظ علمی ثابت شده که سیگار کشیدن باعث به وجود آمدن سرطان ریه میشود.
نتیجه: بنابراین اگر سیگار کشیدن را قدغن کنیم، سرطان ریه از بین میرود.
توضیح: تصور اینکه سیگار کشیدن صرفاً یکی از علل سرطان ریه نیست و نقش عمدهای در وقوع آن دارد منطقی است، ولی تصور اینکه تنها عامل است مغلطهآمیز است.
الگوی منطقی:
فرضیه 1: ایران کشور با ثباتی است و همه کشورها دوست دارند در ایران سرمایه گذاری کنند.
فرضیه 2: مردم اغتشاش کردند
فرضیه 3: چینی ها به خاطر اغتشاش مردم فرار کردند.
توضیح: اینکه ایران رو با ثبات در نظر گرفته به کنار (لینک نوشته رو بالا گذاشتم اگه باور نمیکنین برین بخونین) ولی بعد اومده علت سرمایه گذاری نکردن چینی ها تو ایران رو به یه دلیل ساده تقلیل داده: اغتشاش مردم. به این میگن مغلطه ساده انگاری که به شکل عامدانه و برای مخاطبای کم سوادتر و نااگاه تر طراحی شده. چینی ها هزار دلیل برای سرمایه گذاری نکردن تو ایران دارن که من چند نمونه میارم:
اقتصاد بی ثبات، تحریم شدن توسط کل بلوک غرب، دشمنی با اسرائیل، دشمنی با امریکا، حمله به اوکراین و دشمنی با ناتو، حضور نظامی تو کشورای منطقه مثل سوریه و عراق، بی ثباتی سیاسی داخلی، مشکلات امنیتی، خطر دستیابی به بمب هسته ای، انزوای بین المللی، اختلافات ایدئولوژیک، نارضایتی داخلی شدید و ...
حالا استاد علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه و ... سمیعی اومده همه این علتارو به یه علت ساده به اسم اغتشاش مردم تقلیل داده و همه رو انداخته گردن این اعتراضات!
راه حل:
بیشتر مواقع این ساده انگاریا عمدی نیست پس اگه دلایل دیگه رو توضیح بدین. ازش بخواین بیشتر فکر کنه و مقایسه های خوب بیارین. قبول میکنه. مخصوصا اگه از عمد اینکارو نکنه.