الیناتیموری
الیناتیموری
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

یه چیزایی هیچوقت عادی نمیشه

یه وقتایی هم باید ازحسرت‌ها و از افسوس‌ها و از غم‌ها گفت تا یه باری از روی دلمون برداشته شه میخوام از حسرت‌های زندگیم براتون بگم شما هم اگه چیزی تا الان اذیتتون کرده اگه چیزی هست که هنوز بهش نرسیدید حتما توی قسمت نظرها بهم بگید،یکی از بزرگترین حسرتام اینه که من خودم به شخصه عاشق رانندگیم و پدرم هم از این موضوع با خبره و باز هم با همه این شرایط اونجوری که باید و شاید نذاشت که رانندگی کنم ?به عنوان یه دختر نوجوان و حتی جوان نیاز داشتم که با دوستام برم بیرون ولی هر بیرون رفتنی مساوی بود با یک ساعت جنگ و دعوا و جنگ اعصاب با خونوادمبه عنوان یک دختر جوان یک سری نیازهایی داریم و تو احتیاج به این داری که یه پارتنر عاطفی داشته باشی و نیاز داری که دیت رفتن رو تجربه کنی اما به خاطر خونواده سختگیر و سمی باز هم حق اینا نداشته باشی که این کارو کنی?و همچنین اینکه تو تا سن ۲۱ سالگی چیزی به نام حریم شخصی نداری و این اجازه رو به خودشون میدن که بهت بگن با کیا صحبت کن با چه کسایی حرف نزن با چه کسایی بیرون برو یا نرو....خیلی چیزای دیگه هست اکه آدم بخواد راجع بهشون بگه که حالا حالا هاتمومی نداره?? اینها مهم‌ترین و بزرگ‌ترین حسرت‌های زندگیم بود
و اما اگه شما هم مثل من همچین تجربه‌هایی دارین با لایک کردنتون با نظر گذاشتنتون بهم بگید که تنها نیستیم خیلیا هستن که این درد مشترک رو دارند و حداقل بدونیم که همدیگرو داریم.

حریم شخصیحسرتغمگین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید