Ali.S Taheri
Ali.S Taheri
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

بهای می عشق

فرهاد و شیرین :)
فرهاد و شیرین :)


پیر گفت :

طلبت چیست بگو ؟

گفتم ای مرشد میخانه ی عشق

دو سه پیمانه مرا مهمان کن

احتیاجم همه مستی است ، دلم پر خون است

تو بیا بر دل یک عاشق زار

یک نفس ، احسان کن

پاسخم داد ، بهای طلبت بسیار است

در ازای دو سه پیمانه می کهنه ی ناب ،

که تو را مست کند تا دل شب

چه برایم داری ؟

کیسه ای زر دادم

پیر زرهای مرا برگرداند

گفت این مستی و شیدایی و عشق

به زر اینجا ندهند ار چه هزاران باشد

سینه ات را بشکاف

و دلت را به بهای می میخانه بده

گر که عاشق شدی و مست شدن شیوه ی توست

بایدت دل بدهی


سینه را چاک زدم

و دل پُر تپش و پُر خون را

در ازای شبی از عشق تو بی خویش شدن ، بخشیدم


  • سوگل مشایخی

______________________

پ ن: فقط یه تاکید کنم روی این بیت "مستی و شیدایی و عشق، به زر اینجا ندهند ارچه هزاران باشد" :)

عاشقانهشعربهای عشق
شاید یک رهگذر در داستان زندگی شما! :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید