ویرگول
ورودثبت نام
Mina
Mina
Mina
Mina
خواندن ۲ دقیقه·۱ روز پیش

می‌دانستم اشتباه است، اما دلم می‌خواست

چرا با وجود دانستن، باز هم کار اشتباه را انجام می‌دهیم؟

تقریباً همه‌ی تصمیم‌های اشتباه زندگی‌مان را با چشم باز گرفته‌ایم.

تا حالا شده کاری را انجام بدهی که دقیقاً می‌دانستی آخرش به ضررت تمام می‌شود؟

همه گفته بودند نکن.

عقل خودت هم گفته بود نکن.

اما انجامش دادی.

بعدتر از تو پرسیدند:

«مگه نمی‌دونستی آخرش چی می‌شه؟»

و تو در دلت گفتی:

«می‌دونستم… ولی دلم می‌خواست.»

---

ما اشتباه نمی‌کنیم، دل‌خواه تصمیم می‌گیریم

سال‌ها به ما گفته‌اند که انسان موجودی عقلانی است و تصمیم‌هایش را بر اساس منطق می‌گیرد.

اما واقعیت زندگی چیز دیگری می‌گوید.

بسیاری از تصمیم‌های مهم ما—از رابطه‌ها گرفته تا شغل، پول، مهاجرت، تفریح و حتی انتخاب‌های اشتباه—

نه از عقل، بلکه از یک نیروی پنهان‌تر می‌آیند:

میل درونی.

من اسم این نیرو را می‌گذارم «میل تصمیم‌ساز»؛

میلی که حتی وقتی عقل خطر را می‌بیند، تصمیم را عوض می‌کند.

---

چرا حرف عقل و دیگران کافی نیست؟

وقتی با دیگران مشورت می‌کنی، آن‌ها تصمیم را از زاویه‌ی عقل خودشان می‌بینند، نه از دل تو.

آن‌ها میل درونی به انجام آن کار ندارند؛

پس طبیعی است که بگویند: «نکن.»

اما تو تنها کسی هستی که:

هم خطر را می‌فهمی

هم میل انجام دادن را داری

و همین تفاوت، نتیجه را عوض می‌کند.

---

میل درونی شکست نمی‌خورد؛ فقط صبر می‌کند

خیلی وقت‌ها سعی می‌کنیم میل درونی‌مان را سرکوب کنیم.

به حرف عقل گوش می‌دهیم.

به توصیه‌ی دیگران عمل می‌کنیم.

اما این فقط تعویق است، نه حذف.

اگر میل درونی شدید باشد:

یا قوی‌تر می‌شود

یا عقل را با توجیه، دلیل و بهانه آرام می‌کند

تا بالاخره به خواسته‌اش برسد.

---

چرا بعضی میل‌ها دیر بروز می‌کنند؟

حتماً دیده‌ای:

آدمی که در سن بالا کاری می‌کند که «به سنش نمی‌خورد»

والدینی که آرزوهای نرسیده‌شان را از فرزندانشان می‌خواهند

این‌ها میل‌هایی هستند که نابود نشده‌اند؛

فقط سال‌ها سرکوب شده‌اند.

میل درونی از بین نمی‌رود.

یا در زندگی خودت اجرا می‌شود،

یا در زمان دیگر،

یا حتی در نسل بعد.

---

وقتی می‌دانیم بد است، چرا باز تکرارش می‌کنیم؟

خیلی از ما بعد از یک تصمیم اشتباه می‌گوییم:

«دیگه هرگز این کارو نمی‌کنم.»

اما مدتی بعد، دوباره همان‌جا هستیم.

این نه از نادانی است،

نه از حماقت.

این یعنی میل هنوز زنده است.

عقل می‌تواند هشدار بدهد،

اما قدرت توقف ندارد.

---

میل‌ها نمی‌میرند، جابه‌جا می‌شوند

میل درونی معمولاً نابود نمی‌شود؛

فقط تغییر شکل می‌دهد.

کسی با میل تحصیل وارد دانشگاه می‌شود،

اما ناگهان می‌فهمد میل واقعی‌اش پول و استقلال است.

پس مسیر را عوض می‌کند.

گاهی مقصد درست است،

اما مسیر اشتباه انتخاب شده.

---

پس آیا باید همیشه به میل درونی گوش داد؟

جواب کوتاه: بله.

اما نه هرطور.

مسئله این نیست که میل درونی خوب است یا بد؛

مسئله این است که از چه راهی آن را اجرا می‌کنی.

اگر میل به تفریح داری،

می‌شود سالم تفریح کرد.

اگر میل به پول داری،

می‌شود از راه درست به آن رسید.

میل درونی اگر سرکوب شود، خطرناک می‌شود؛

اگر هدایت شود، نجات‌بخش است.

---

یک قانون ساده

میل درونی را نمی‌شود حذف کرد؛

فقط می‌شود هدایتش کرد.

نه با نصیحت،

نه با ترس،

نه با منطق خشک.

بلکه با شناختن خودش.

---

در نتیجه :

ما اغلب تصمیم اشتباه نمی‌گیریم؛

ما تصمیمِ دل‌خواه می‌گیریم.

و شاید بلوغ واقعی این نباشد که دل را خاموش کنیم،

بلکه یاد بگیریم

چطور با دل‌مان درست زندگی کنیم.

---

نوشته‌ی: مینا

اگر این متن به دردت خورد،

تجربه‌ای را که «می‌دانستی اشتباه است ولی انجامش دادی»

در کامنت‌ها بنویس 🌱

اشتباهتصمیم گیریروانشناسیزندگیتجربه شخصی
۲
۰
Mina
Mina
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید