آیا تا به حال به این نکته توجه کرده اید که در بیشتر مواقع در سطح جامعه، سازمان، زندگی و … تنها برای رسیدن به سطحی خوب تلاش کرده اید و با رسیدن به آن، بدان قانع می شود. کتاب حاضر با ذکر این جمله که خوب دشمن عالی است; ذهن مخاطبان خود را به این سمت سوق می دهد که، چرا تلاش نکنیم که از خوب به عالی برسیم؟
بارها و بارها در خصوص آدمها، سازمانها و شرکت های موفق شنیده و خوانده ایم. اکثر آنها همیشه عالی بوده اند و همواره به دنبال این بوده ایم که راز موفقیت آنها را شناسایی کنیم.
ولی حقیقت این است که بسیاری از آنها از همان اوایل زندگی خود به واسطه شرایط محیطی و امتیازات ویژه ای که در اختیار داشته اند; با ویژگیهای عالی بودن اشنا گشته اند اکنون این سؤال مطرح است، آن دسته که خوب بوده اند ولی عالی نبوده اند;چگونه می توانند به مرحله عالی بودن و تثبیت وضعیت شان اقدام کنند؟
پاسخ به این سؤال سبب شکل گیری یك تیم تحقیق ۲۱ نفری گردید که به مدت ۵ سال فرایند تحقیقی خود را دنبال نمودند تا دریابند چگونه شرکت هایی از موقعیت خوب به عالی رسیده اند.
نتایج حاکی از آن بود که تقریبا هر سازمانی می تواند به طور بنیادین سطح و عملکرد خود را ارتقا بخشد، شاید به سطح عالی برساند، مشروط بر اینکه چارچوب باورهای به دست آمده از این تحقیق را آگاهانه به کار بندد. کنجکاوی جسورانه فرایند تحقیقی گروه یادشده به سرپرستی جیم کالینز در چند مرحله انجام پذیرفت.
مرحله اول: تحقیق
اولین کار این گروه پیدا کردن شرکت هایی بود که الگوی رهسپاری تعالی را نشان می دادند. این کار با تجزیه و تحلیل مالی شركتهای یاد شده صورت می پذیرفت. یعنی آن دسته شرکت هایی که طی ۱۰ سال، دارای سودهای سهام مرکب در حد عادی بازار یا پایین تر از آن بودند; اما در یك مرحله خاص، میزان سود مرکب آنها حداقل سه برابر بازار سهام رسیده بود. دنبال کردن این چارچوب سبب می گردید که شرکت هایی که به واسطه خوش شانسی برای مدتی سیر رشد را طی کرده بودند; یا به واسطه تصدی یك مدیر برای مدتی مراحل سیر تعالی را طی کرده بودند از این دسته بندی حذف گردند دومین عامل تعیین کننده شركتهای رهسپار تعالی، این بود که شرکت یاد شده الگوی خوب به عالی را فارغ از نوع صنعت خود نشان دهد، در غیر این صورت از لیست حذف می گردید.
پس از غربالگری، گروهی متشكل از ۵۰۰ شرکت ; از سال ۱۹۹۰ نام یازده شرکت رهسپار تعالی مشخص گردید که بسیار تعجب برانگیز بود. چه کسی فکر می کرد شرکت فانیمی بتواند از جی ای و کوکاکولا پیشی بگیرد؟ یا والگرینز بتواند اینتل را پشت سر بگذارد؟
مرحله دوم: مقایسه
در مقابل شرکت های رهسپار تعالی، دو دسته شرکت های همتراز انتخاب شدند. سری اول شرکت هایی که کاملا مسطح بودند، یعنی در هنگام تحول از فرصتهای مساوی و منابع یکسان برخوردار بودند، ولی جهشی از خوب به عالی نداشتند.
سری دوم شرکتهای همتراز اما بی ثباتی که تغییرات کوتاه مدتی به سوی تعالی داشتند، ولی آن را حفظ نکردند. با این کار نقاط مشترك شركتهای رهسپار تعالی و همتراز مشخص گردید.
مقیاس وسیعی از سودآوری تا پاداش های پرداخت شده به مدیران، سیاست کلی و تعدیل نیروی کار تا سبك مدیریت، ترازهای مالی و گردش کار مدیران مورد بررسی قرار گرفت.
مرحله سوم: از بی نظمی تا مفهوم
یك فرایند فعل و انفعالی که با جابه جا کردن ایده ها; بسط دادن و مقایسه آنها با داده ها، تجدید نظر کردن درباره آنها; ساختن یك چارچوب تازه و سپس تردید در درستی آنها به واسطه یافتن شواهد جدید و آنگاه بازسازی دوباره آنها صورت پذیرفت;
و سرانجام چارچوبی، که از آن به عنوان چرخه رشد می توان نام برد،به وجود آمد که دارای یك فرایند سه مرحله ای افراد منضبط افکار منضبط، و عملکرد منضبط بوده، و در هر یك از این مراحل دو مفهوم مهم نهفته که به عنوان قوانین ثابت فرایند رهسپار تعالی; به این موضوع می پردازد که شما چگونه در خصوص نتایج عالی هر تعریفی را که به بهترین شکل با سازمان شما انطباق دارد، در نظر بگیرید.
منبع: کوچستان