ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا یزدانی
علیرضا یزدانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

زیر این بار سنگین

این صحنه را که وانت یا کامیونی با بارش در جاده مانده باشد زیاد دیده ایم. اما اگر وانتی با کوهی از لاستیک های پنچر و خراب شده، لاستیک خودش در جاده ای خلوت پنچر شده باشد، حادثه ی غریبی است. آن چه که این صحنه را به حادثه ای خاص تبدیل می کند، شباهتی است که میان انبوهی از لاستیک های خراب و از رده خارجِ پشت وانت با لاستیک خود وانت وجود دارد که اکنون پنچر شده و راننده ی مأیوس و درمانده را از ادامه ی راه بازداشته است. با دیدن این صحنه ی غریب، ناخواسته طنز ظریفی در ذهنمان شکل می گیرد. انسان ها هم همیشه در حال حمل کردن اشتباه ها و خرابکاری هایی هستند که در طول تاریخ مرتکب شده اند و زیر این بار سنگین نیز همیشه با تکرار همان خطاها، بیشتر و بیشتر در گل فرو رفته اند و گویا هیچ راه نجاتی هم برایشان قابل تصور نیست. حتی نمی توانند همچون راننده ی وانتی که چشم به جاده دوخته است، منتظر رسیدن کمک و نجات خود باشند.

متأسفانه نام عکاسش را نمی دانم
متأسفانه نام عکاسش را نمی دانم


جادهاستعارهدرماندگیطنزعلیرضایزدانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید