نهال
نهال
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

منی دیگر ز من باقی نماند...

در عشق دیارت سوختم
در عشق دیارت سوختم


آنقدر دور شدی از من و عشقم

که دگر راه ندارد رَه برگشت به قلبم

آن همه خاطره ها را یادم

این همه فریاد ها را یادت

من باخبر از عشق نهانت بودم

تو بی خبر از حال زارم بودی

من ماندم و در عشق دیارت سوختم

تو رفتی و ترک دیارم کردی

منی دیگر ز من باقی نماند

تویی در فکر من باقی نماند


_نهال_


شعردلنوشته
‌ پُر زخم ترین شاخه این جنگلِ خشکیم تیغ و تبری نیست که مارا نشناسد ( :
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید