Zelda.z.d.x
Zelda.z.d.x
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

نگهبان تاریک زمین

پارت 20

من

خوب هر دوتاتون دست منو بگیرین و چیزی که من میگم تکرار کنین.

ای خون تو را فرا میخوانم تا زندگی هارو به هم پیوند بدی تا هر دو طرف با هم به زندگی ادامه بدن تا نابودی کامل ،ای گوشت با هم درامیخته بشین تا روح پایدار و شود و زندگی را نگه دارد،ای قدرت بین ما در حرکت باش تا هر دو طرف با هم بالا روند و زندگی را طی کنند ،ای روح بگذار انها درون من جای بگیرند تا بتوانم به راهم ادامه دهم و تو در من ساکن شوی.

سونیا

-- زلدا برام عجیبه یه شکل نیست زیبایی تلخ انگیزی داره که اصلا دلم نمیخواد جاش باشم ولی دلم میخواد تا ابد در کنارش باشم ،اگه اون نبود الان نوادگانم که حاصل عشق من به یک انسان بود ،از بین میرفت .

--به جنگ خاتمه داد ،اینم فقط با یک شعر که از اعماق وجودش برای عشقی که هر بار با هر تناسخ عاشقش میشد ولی باز با مرگ از دستش میداد اگه درست یادم باشه اینو وسط جنگ بلند خواند...

--اممممم اههههههه ایییییی دارم برایت انتظار میکشم اما تو نیستی دارم نابودی خود را از تنهایی میبینم ولی تو نیستی دارم زندگی میکنم وقتی که تو نیستی دارم با ذهن الوده خود میجنگم وقتی که تو نیستی............

--تلخیش انقدر زیاد بود که از عماق وجود سوختم ،فقط وجود من نبود همه داخل جنگ اسلحه هاشون و انداختن و شروع کردن به گریه چیزی نمیدیدن یا نمیشنیدن ،فقط زمزمه ای درون وجودشون رخنه کرده بود،با اینکه یه الهم از هر کسی کمک خواستم کمکم نکرد ،بعد یه نفر که نه مردس نه زنده بهم کمک کرد خیلی عجیبه.

وایو

-- واقعا از اینکه قرار تمام راه ها رو که میره رو همراهیش کنم خوشحالم،اون تنها کسی بود با اینکه میدونست من فرد خوبی نیستم ،بهم اعتماد کرد و تو غارم پنها گرفت همراه همراهانش تازه وقتی دید اسیب دیدم به جای اینکه بزاره بمیرم تا دیگه نتونم کار بدی انجام بدم ،درمانم کرد هر چند جزو ماموریتش نبود واقعا عجیبه.

من

خوب تموم شد حالا هرجا دلتون بخواد میتونین برین اما تا صداتون کنم پیشم یا درونم ظاهر میشین و هر کاری که خودم ازش منعم هم نمیتونین انجام بدین و لطفا کاری نکنین توی دردسر بیوفتم ممنون میشم . خوب شما سه تا امده این؟گاگیوم تو چی؟

کن

اره امادم بانو ،فقط غذا رو چی کار کنیم بعد از خوردن غذا های خوشمزه اقای ایزومی دلم به غذای بد مزه نمیره توهین نباشه اما هیچ تامون دستپخت خوبی نداریم.

من

هی من شاید به پای ایزومی نرسه ولی دست پختم بد نیست.

ابروی

منم امادم،بانو راست میگه کن دست پختش بد نیست.

کن

میدونم اما بازم.

ابروی

خوب یه خورده از غدا های اقای ایزومی رو توی زندان بی زمان میزارم ،خوبه؟.

اصلان

باشه واسه خودتون من غذای بانو رو می خورم حیف نونا.

گاگیوم

میشه زود تر بریم؟

من

هی شما سه تا بس کنین به جای اینا راه بیوفتین.

پادشاه ،سرزمین زمستان شیطانی
پادشاه ،سرزمین زمستان شیطانی


زندگیجنگداستانداستان بلندعلمی تخیلی
تاریکی را ببلع تا تبدیل به تاریکی نشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید