دیروز مثل هر هفته شنبه ها وقت مشاوره داشتم٬ داشتم حرف میزدم و میگفتم این روزا یه احساس رضایتی دارم از خودم چون یه روتینی برای خودم برنامه ریزی کردم و دارم طبقش پیش میرم٬ چیزی که سالها دلم میخواست داشته باشم تو زندگیم و نداشتم! همیشه فوقش یک هفته ادامه میدادم و بعدش ول میشد همه چی و برمیگشت به بی برنامگی قبلی.
روانشناسم یه تستی رو که چند وقت قبل ازم گرفته بود آورد بیرون از کیفش و در مورد طرحواره ای که دارم باهام حرف زد٬ مثینکه هر کسی یه طرحواره ای داره طبق نظریه ی یانگ که الان از ویکی پدیا پیداشون کردم که بذارم اینجا٬ حالا اینا چین؟ تا اونجایی که من فهمیدم رفتارایی هستن که ما ازشون راضی نیستیم و تو زندگیمون تکرار میشن و ما هرچقدر تلاش میکنیم برای تغییرشون بازم برمیگردیم بهشون...و ما احساس ناامیدی و بی ارادگی میکنیم از اینکه نمیتونیم تغییرشون بدیم! اینا از بچگی تو ناخودآگاه ما بوجود میان و با هر اولین تجربه ای در هر زمینه ای شکل میگیرن اونجا (تو ناخودآگاهمون) و باعث میشن که بعد از اون ما وقتی با اون تجربه روبرو میشیم تو زندگیمون همون رفتار مشابه رو انجام بدیم.
یه کم پیچیدس ولی اگر دوست دارین حتما بخونید در موردشون٬ تست بدید و طرحواره ی خودتون رو پیدا کنید. من وقتی روانشناسم داشت خصوصیات طرحوارم رو میخوند و میگفت که دلایل بوجود اومدنشون چیه اشک تو چشام جمع شده بود٬ دقیقا من بودم تمام چیزایی که میگفت. گفتم یعنی اینهمه مدت من خودم رو به خاطر این خصوصیات سرزنش میکردم ولی نمیدونستم که من مقصر نیستم.
اینا ۵ دسته هستن که من مورد "ج" بودم.
الف) بریدگی و طرد که شامل ۵ طرحواره است:
ب) استقلال و عملکرد مختل شده که شامل ۴ طرحواره است:
ج) محدودیتهای مختل که شامل ۲ طرحواره است:
د) دیگر جهتمندی که شامل ۳ طرحواره است:
ه) گوش به زنگی بیش از حد و بازداری که شامل ۴ طرحواره است: