سبا بابائی
سبا بابائی
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

پاییز و برنامه‌های من

عاقبت پاییز از راه رسید :))))

قبلا هم گفتم من عاشق شنبه‌هام...

چرا؟

چون برای من شنبه‌ها روز از نو شروع کردنه، روز ادامه دادن و ساختن... پاییز هم یه جورایی شنبه‌ی منه.

بهار و تابستون به واسطه‌ی کار باغ و همینطور سفرهای وقت و بی‌وقت، کمتر می‌تونم یک روتین ثابت رو دنبال کنم. بیشتر به کار یا تفریح و گردش می‌گذره. و یک چیز مهم دیگه، که خیلی بازدارنده‌ست، "گرما"ست. تو گرمای تابستون کلافه میشم و حوصله انجام کاری رو ندارم.

وقتی پاییز میشه و هوا رو به خنکی میره انرژی بیشتری دارم. کار باغ به کل تموم میشه. سفرها کم میشن و به ندرت جایی می‌ريم.

زندگی به یک نظم نسبی می‌رسه. پنج روز کار و دو روز استراحت... این همون چیزیه که من عاشقشم.

دارم به یک برنامه‌‌ی قابل اجرا برای شش ماه دوم سال فکر می‌کنم.

تو ذهنم بالا پایین می‌کنم و دنبال این می‌گردم که چه کارایی برام مهم‌تره! چیکار کنم تا آخر سال آدم خوشحالتری باشم!

اولیش قطعا باشگاه و رژیم هست. درسته تو این یک سال اخیر باشگاه رفتن رو ترک نکردم و رژیم هم تا ۸۰٪ رعایت کردم. با شروع پائیز می‌خوام با کیفیت بهتری ادامه‌ش بدم.
آسنی کوچولو (پادکستم) خیلی آهسته‌، آهسته داره رشد می‌کنه. دوست دارم اونجا هم بیشتر فعالیت کنم.

همین دو اولویت کافیه و باقی هر چی هست میره تو حاشیه...



هیچ وقت نتونستم یه اولویتی برای خودم و زندگیم قرار بدم. ذهنم آروم و قرار نداره. می‌دونم که این درست نیست. می‌فهمم که اینجوری خیلی کند پیش‌روی می‌کنم و گاهی اصلا متوقف می‌شم.

سال‌ها قبل تقریبا کار خاصی انجام نمی‌دادم و بیکار، برای خودم می‌گشتم. یهو چرخ روزگار چرخید و تا به خودم بیام دیدم یک دنیا کار جورواجور برای انجام دادن دارم. انقدر تک‌تک کارامو دوست داشتم که نمی‌تونستم ازشون جدا بشم. خیلی به سختی ساز رو کنار گذاشتم. خیلی زمان نیاز داشت و من اون زمان رو نداشتم. نقاشی با تکنیک‌های مختلف رو هم کنار گذاشتم. از تمام کارای دوختنی رو آوردم یه رودوزی‌های سنتی ایران که اونم خودش دنیاییه.

گاهی می‌گم خوب حالا که چی! گاهی می‌گم نهههه تو کلی براشون زحمت کشیدی حیفه الان رهاشون کنی.

ولی آقا، خانوم وقتی نمیشه خوب نمیشه. اینهمه کارو یک تنه جلو بردن خیلی سخته.

یه روزی گفتم ببین بیا بشین با خودت صادق باش. تو نمی‌تونی با کیفیت خوب و درستی به همه علایقت بله بگی. پس بیا و انتخاب کن. و چقدرررر این انتخاب سخته.

لیست کارایی که دلم‌ می‌خواد انجام بدم.
لیست کارایی که دلم‌ می‌خواد انجام بدم.


نشستم کارارو لیست کردم. حالا باید تصميم می‌گرفتم که کدوما بمونن کدوما حذف شن 🥲

و اگه فکر می‌کنید تصميم گرفتم باید بهتون بگم که نه هنوز نتونستم براشون فکری کنم.

دوره‌ها رو معلوم نیست اصلا کی بتونم برم سراغشون. باشگاه و کار که جز واجبات هستن. می‌دونی الان که فکر کردم یه تصمیمی گرفتم. من چند تا کار پته و گلدوزی نیمه کاره دارم. هر کدوم رو به ترتیب اولویت دست می‌گیرم و باقی رو می‌ذارم کنار. تا بالاخره تموم بشن. اینجوری خیلی شلوغ پلوغ نمیشه.

برای بقیه‌ی چیزا بصورت شناور و زمان‌های کوتاه تو برنامه جا می‌ذارم.



و این هم یه چالش کوچولوعه که از اولین روز پاییز شروع کردم و تا آخر فصل ادامه داره. ساده و آسون گرفتم که از پسش بربیام.

این چالش گزارش نویسی نداره و ممکنه بر حسب حالم گاهی بیام و چیزکی دربارش بگم.

فعلا بگم چون برای آسنی روزانه قدم‌های کوچیکی برمی‌دارم خیلی از این بابت خوشحال و راضی هستم.





پاییزکار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید