ویرگول
ورودثبت نام
پسرقهرمان
پسرقهرمان
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

زلیخا و آدم های امروزی!

زلیخانباشیم! وظیفمونو درست انجام بدیم!
زلیخانباشیم! وظیفمونو درست انجام بدیم!


همون طور که میدونید وبارها در تلویزیون تماشاکردین! زلیخا با وجود این که همسرداشت، عاشق حضرت یوسف شده بود وشدت علاقش به حدی بود که میخواست از ایشون کامجویی کنه! اما خب، حضرت یوسف به لطف خداتونست برنفسش غلبه کنه وپاکی خودش روحفظ کنه... ..... وقتی که جریان خیانت زلیخابه گوش زن های اشراف مصر رسید، مدام پشت سر زلیخاحرف میزدن و اونو تمسخر میکردن و میگفتن چرا باوجود داشتن همسر عاشق غلامش شده؟!

وقتی که زلیخافهمید در بین زن های اشراف مصر بی آبرو شده، تصمیم گرفت یه مهمونی مجلل ترتیب بده و اون هارو دعوت کنه.

البته قصدزلیخااز مهمونی گرفتن، خوشگذرونی و این چیزهانبود! می خواست یوسف رو به اون زن ها نشون بده. وقتی که حضرت یوسف وارد مهمونی شد، زن های اشرافی انقدر غرق زیبایی ایشون شده بودند که به جای میوه دست خودشون رو بریدن!

بعد این ماجراهمون هایی که زلیخارو سرزنش میکردن که چرا باوجود داشتن همسردل بسته ی غلامت شدی، خودشون بعد از دیدن حضرت یوسف عاشقش شدن و خواستن براش دام پهن کنن. طوری که حتی خیلیاشون پیشنهاد رل زدن دادن به حضرت یوسف....

داستان رو بسیارخلاصه گفتم! چون میدونم که شمابهتر از من با این جریان آشنایی دارین ونمیخواستم وقتتون رو بگیرم.

ولی یه سوال؟! تاحالا فکر کردین که چرا زلیخا اون مهمونی رو ترتیب داد؟ آیا میخواست فقط پز پول ها وطلاهاشو بده؟ نه

آیا میخواست یه عده رو دور هم جمع کنه تا خوش گذرونی کنه و ماجرای بی آبروییش از یادش بره؟ نه

آیا میخواست به اون ها بگه که حرفایی که پشت سرم میزنین هیچ ارزشی نداره؟ تقریبا نه!

حتی هدفش هم"فقط" نشون دادن یوسف نبود! اون میخواست به بقیه بفهمونه که اگه شماهم جای من بودین، این کارو میکردین.پس به جای نصیحت و این که پشت سرم حرف بزنین، کمی منو درک کنین.

رفتار خیلی از آدم های امروزی شبیه زلیخاس! نه تنها از اشتباهاتشون برنمی گردن وعذرخواهی نمیکنن، بلکه میان واشتباهاتشون روتوجیه میکنن ومیگن چون بقیه هم این کارومیکنن، پس این کار بدنیست ومنم اگه انجام بدم عیب نداره!

_معلم ریاضی خوب درس نمیده! چون با خودش میگه مگه بقیه معلما از جون و دل مایه میذارن؟

_راننده تاکسی وقتی یه مسافر از شهر دیگه می بینه، تاجایی که امکان داره، اونو میچاپه، به این بهونه که فلان مسئول اختلاس چندهزار میلیاردی میکنه! پس این دو سه هزار تومن چیزی نیست!

_فلان مغازه چند درصد می بره روی جنسش، چون مغازه ی بغلی هم این کارومیکنه، پس چرا بخواد انصاف رو رعایت کنه؟

_به طرف میگی چرا فلان دخترو سرکار میذاری و برای سرگرمی باهاش چت میکنی؟ برمیگرده بهت میگه هه! ندیدی بقیه روچکارمیکنن!

?دیدی چقدر رفتارهای خیلیامون مثل زلیخاست؟



داستانداستان کوتاهمذهبیقرآن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید