نگین
نگین
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

خوابگزار اعظم!



روی تخت پادشاهیم لم داده، لنگ خود را به روی لنگ انداخته و حبه های انگورو فوق ماهرانه داخل حلقم شوت میکردم.


نگهبان: درود هامون بر نگین کبیر باد??.  دهقانی خواهان ملاقات با شما میباشد سرورم
نگهبان: درود هامون بر نگین کبیر باد??. دهقانی خواهان ملاقات با شما میباشد سرورم


من: بگذار وارد شود?
من: بگذار وارد شود?


نگهبان درو با صدای قیییژ (دقت کنین قییییییییژ) باز کرد که دهقانی جفت پا پرید داخل


دهقان: سرررورررررم
دهقان: سرررورررررم


من: بله?

دهقان: تمام محصول درختان پیازم از ریشه خشکیده?????? زن و بچه ام گرسنه اند و مالیات بر من خانواده ام فشار زیادی می آورد????????????

من: دهقان؟ ?

دهقان: بله؟ ? هق... هق... ??

من: پیاز که درخت ندارد ?

دهقان: مرا مجازاااات کنید سرورررررم????

من: نمیدونم چرا اینقدر در زمان های قدیم مردم به مجازات شدن علاقه داشتن چه وضعشه بابا...

دهقان: ???

من: وزیر دست راست؟؟

(وزیر دست راست که از قضا دیکاپریو هم بوده)
(وزیر دست راست که از قضا دیکاپریو هم بوده)


وزیر دست راست: بله سرور

من:تو درختان پیاز را چه معنی میکنی؟

وزیر: طبق صفحه 232 بند ششم کتاب نگین السطنه نوشته خودتون هر فردی در خواب های چرت نگین کبیر دخالت کند باید گردن زده و جسدش از دیواره های شهر آویزان گردد?

من: آم... این کار تو آلان دخالت توی خواب من نبود؟؟

وزیر دست راست: نههه??

من: نظرت چیست وزیر دست چپ؟


وزیر دست چپ:  ??
وزیر دست چپ: ??



من: خیلی خب دارش بزنید... جلاااااااد??

جلاد: جانم
جلاد: جانم


من: وزیر دست راست را ببر... زود زود

وزیر دست راست: نههههههههه?

من:آرهههههه?

جلاد داشت وزیرو می‌کشوند می‌برد که...

دهقان:نرو سمیههههههه!
دهقان:نرو سمیههههههه!

من:?

وزیر دست چپ: نگینو رو حساب کی میخوای ول کنی بری سمیه ها؟؟

جلاد: روزایی که خونه نیستی ما پارتی میکنیم سمیه جان????????

دهقان: وای! نرو سمیه??

جلاد:چه بدنی داری سمیه??

من:هی هی جمع کنین بساطو اینجا ایران است سرزمین ماندگار! استغفرالللللله! ببرش این وزیرو دهه!

تا جلاد درو باز کرد...


این عزیز پرید تو
این عزیز پرید تو


من: به به سلام جون دل درباااار تو کجا اینجا کجا؟

جون دل: سلام بر نگین جون دل?? سر کیفی عزیز؟ از جوار جناب دست انداز برات پیغامی آورده ام

من:چه پیغامی؟ ?

جون دل: خبر آمده مقام اول مسابقه دست انداز را کسب کرده ای!

من:جدی؟؟؟؟؟؟ ??

جون دل:به ریش و سیبیلای من میخوره شوخی کنم عزیز؟

من: ???????خیلی خوشحالم?? هق... هق... ?????


جلاد: چیکار کنم من حالا؟؟

من: اه اون وزیرو بنداز پایین بیا جشن بگیریم بابا!

وزیر دست چپ:دیشدیری دیرین!

من: ماشالا

وزیر دست راست: آی دیشدیری دیرین!

جون دل: ماشالا

دهقان:??????????????????????

نگهبانا:??????????????????????

جون دل
جون دل


من
من


جلاد
جلاد


دهقانه
دهقانه



در کل اینکه مشغول بزن و برقص بودیم که ناگهان ندایی آمد: نگین...

من: بله ای ندا؟

ندا: پاشو زلیل مرده...

من:هان؟؟؟

ندا: دِ میگم پاشوووو زلیل مرده ساعت 8 شدددد

من:ااااااااا (از خواب میپرد)

مامانم: زبونم مو در آورد بس که صدات زدم??

من: جون دل کو؟؟ دیکاپریو کوشش؟؟!

مامانم:جون دل کیه دیگه!! برو حاضریتو بزن دیر شد...

و غر زنان در افق محو گشت... ?









چالش دست اندازحال خوبتو با من تقسیم کنجون دل
برای آزادی... 35.699738,51.338060
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید