همه چی از روزی شروع شد که فهمیدم نبودنت بزرگ ترین ترسمه اینکه شب فقط قرص خواب بتونه باعث بشه برای چند ساعت فراموشت کنم و صبح تا شب کنار هر کاری گوشه ذهنم باشی
اینکه خیال بافی کنم که کنار همیم و باهم خوشیم
ساعت ها و ساعت ها تصور کردن و اخر
هه
یادت میوفته این فقط یک رویاست نه بیشتر
رویایی که هر شب تکرار میشه و هر شب میفهمی که چقدر از هم دوریمو ولی بازم این دل ول کن ماجرا نیست
اینکه اولین ماشینمو وقتی گرفتم اول دنبال تو بیامو بریم بیرون
اینکه وقتی توی کارم پیشرفت کردم خوشحالیمو با تو شریک شم
اینکه وقتی زمین میخورم تو بغلت اروم شم
اینکه دردامو بگم
اما،این فقط یک رویاست وقتی اولین ماشینمو گرفتم این فکر زد به سرم یادم اومد تو کنارم نیستی
خوشحالی کارمو وقتی یادت افتادم مثل خاکستری که تلاش میکنه تبدیل به اتیش بشه و برای بقا بجنگه با یک قطره اب کارش تمومه
وقتی زمین خوردم از روی خاک فقط چشم گردوندم تا تورو ببینم ولی، ولش کن
من برای تو جنگیدم.سعی کردم جوری بشم که تو میخوای
شاید به روم نیازم ولی موقعی که کنارم بودی من خوشحال ترین و قوی ترین ادم زمین بودم دوست داشتم ساعت ها و ساعت ها تو حرف بزنی و من نگاهت کنم
لبخندت کورسوی امید غار تاریکی من بود
من اصلا ادم خوبی نیستم ولی سعی کردم برای تو بهترین باشم و بشم اون کسی که دوست داری
باورمنمیشه یک جمله دروغ تورو از من بگیره
روزی که هر ثانیه ارزوش کردم و هر لحظه رویاشومیدیدم
با یک جمله دروغ
بوم…….
غار بسته شد
ماه خورشید را به بند کشید و ستاره دنیایم از شدت غم در خود سوختن و نابود شدن

و ماه هم از شدت شرم پشت پرده خود پنهان میشد
پ.ن: تا ابد دوست دار توعم و چشم به ره این کوره راه بستم
که شاید این انتظار به ثمر نشیند