سارا محمدی
سارا محمدی
خواندن ۱۴ دقیقه·۳ سال پیش

هشت مهارت پیشرفته روانشناسی مثبت نگر در کوچینگ

روانشناسی مثبت نگر و کاربرد آن در کوچینگ
روانشناسی مثبت نگر و کاربرد آن در کوچینگ


هنگامی که صحبت از ثبات آینده یک شغل می شود ، یک راز آشکار میشود که ازعنوان شغلی، چه بسا مهم تر است: پرورش مهارت های مناسب. اگر مهارت های مناسبی دارید یا به داشتن تسلط کافی بر آنها اهمیت می دهید (توسعه مداوم یکی از ارزشهای اصلی درروانشناسی مثبت نگر است.) ثروتی خواهید داشت که هیچگاه تمام نخواهد شد.

هر شخص، دارای ذهنیتی یکتا است.
هر شخص، دارای ذهنیتی یکتا است.

برای شروع ، هشت مهارت ضروری کوچینگی مربوط به روانشناسی مثبت نگر مطرح میشوند.

چرا؟

زیرا با این مهارت ها می توانید با ارائه نتایج واقعی ، مراجعین خود را راضی نگه دارید.

لطفا توجه داشته باشید: این لیست از مهارتها به هیچ وجه جامع و کامل نیست.

این محتوا شامل موارد زیر است:

۱. شما دارای نگرش موج دوم هستید.

۲. شما رابطه مراجعین را با خود در نظر می گیرید.

۳. هدف شما این است که هم بهزیستی ذهنی و هم بهزیستی روانی را پرورش دهید.

۴. شما به مراجعین کمک می کنید تا نقاط قوت خود را شناخته و پرورش دهند.

۵. شما ماهیت پیچیده عملکرد انسان را تصدیق میکنید.

۶. شما مراجع خود را موجودی در هم شکسته و ناتوان و نیازمند نمی بینید،بلکه او را توانمند میدانید.

۷. شما انگیزه های اساسی تغییر را برطرف می کنید.

۸. شما یک تمرین علمی پیش رو دارید


????????????????

۱. نگرش از نوع موج دوم

در حالی که "روانشناسی متداول" توسط روانشناسان به دلیل تمرکز تقریباً منحصر به فرد بر رفع ضعف ها، مورد انتقاد قرار گرفت ، روانشناسی مثبت نگر نیز به دلیل اتخاذ تمرکزی تقریباً منحصر به فرد بر روی رفاه و نتایج مثبت، مورد انتقاد قرار گرفته است. پذیرش بیش از حد مثبت را می توان "روانشناسی مثبت نگر موج اول" تصور کرد. موج دوم روانشناسی مثبت نگر رویکرد ظریف تری به مفاهیم "مثبت" و "منفی" دارد. تمرکز آن همچنان بر افزایش رفاه است و به ماهیت پیچیده انسان با رویکردهای زیر توجه می کند:

تشخیص اینکه تجربیات به ظاهر منفی می تواند به جنبه های مثبت عملکرد و تحول انسان کمک کند.

• تشخیص اینکه خصوصیات و تجربیات ظاهراً مثبت می تواند در شرایط خاص برای رفاه و رهایی مضر باشد.

• تشخیص اهمیت مقابله با افکار ، تجربیات و رفتارهای منفی.

پزشکان موج دوم روانشناسی مثبت نگر را به عنوان یک مبحث تکمیلی در حوزه روانشناسی می دانند نه به عنوان جانشین.


????????????????

۲. رابطه ای که مشتریان با خود دارند را در نظر بگیرید.

بسیاری از محققان استدلال کرده اند که پذیرش خود کلید آزادی از اسارت روانی است. خودپذیری به رابطه ای که فرد با خود دارد اشاره دارد. پذیرش خود از نوعی که جدا از ضعف ها یا کمبودها تصور می شود. برخی از محققان اصطلاح "بدون قید و شرط" را به این مفهوم اضافه کرده اند تا بر این واقعیت تأکید کنند که پذیرش خود مبتنی بر ارزیابی خود بر اساس برخی استانداردها نیست ، بلکه موضع گیری رابطه ای است که در آن فرد خود را در سطح پایه می پذیرد. فردی که سطح بالایی از خودپذیری دارد به دلیل شکست ها یا ویژگی های منفی خود ، احساس "کمبود" در خود، در مقایسه با دیگران نمی کند و به دلیل موفقیت ها و ویژگی های مثبت خود "نسبت به دیگران" احساس بهتری ندارد. پذیرش خود به فرد اجازه می دهد تا رابطه ای سالم با خود تجربه کند.

توجه داشته باشید که پذیرش خود به این معنا نیست که فرد از ارزیابی رفتار خود خودداری کند. فرد رفتار خود را منعکس می کند ضمن اینکه برای ایجاد تغییرات و بهبود در رفتارمتمایل بوده و دارای انگیزه است ، اما ارزیابی رفتار خود به عنوان تهدیدی مقابل ارزش مندی خود تلقی نمی شود.

خطر ناشی از مداخلات روانشناسی مثبت نگر…

بسیاری از مداخلات روانشناسی مثبت نگر ، اهدافی مانند خلق "بهترین خود " دارند و این امر را با ارتقاء رفاه و رهایی از طریق دعوت از مراجعین برای تأمل در مورد بهترین نسخه ممکن از خود ، محقق میسازند. و اگرمحتاطانه استفاده نشود ، این تمرینات به راحتی توسط متقاضیان با عنوان "بهبود خود" تفسیر می شود. در این صورت ، آنها ممکن است با این باور عمیق مراجع ارتباط برقرار کنند که او به اندازه کافی خوب نیست". هنگامی که "عدم پذیرش خود "وجود دارد ، مداخلاتی مانند توجه به نقاط قوت ، تقویت تفکر مثبت اندیش یا یافتن منفعت می تواند راه هایی باشند که مراجعه کننده به تصویر مورد نظر از خود ("هوشمند" یا "قوی") برگردد و بعید به نظر می رسد که نتیجه خوبی داشته باشد.

قبل از کمک به مراجعین در دستیابی به اهداف و آرمانهای خود ، بسیار مهم است بدانیم: چرا مراجع می خواهد چیزی را تغییر دهد (مهارت ۷ را ببینید). ممکن است مراجعین بخواهند به دلایل مربوط به تأیید خود، رفتار یا محیط خود را تغییر دهند ، و بدون در نظر گرفتن دقیق این دلایل ، ممکن است ناخواسته از رفاه آنها جلوگیری کنیم یا حتی آن را کاهش دهیم. از این منظر ، پرورش توانمندی پذیرش خود را می توان نقطه شروع اساسی در مداخلات دانست که هدف آنها دستیابی به سطوحی پایدار در رهایی از قید و بند های کاهنده انرژی است.

????????????????

۳.شما قصد دارید هم رفاه ذهنی و هم روانشناختی را پرورش دهید

این قسمت ممکن است مهمترین جزء از مهارت مربیگری به سبک روانشناسی مثبت نگر باشد .

در ادبیات علمی ، ساختار پیچیده رفاه به طرق مختلف به تصویر کشیده شده است. دو مورد از رایج ترین مفاهیم مربوط به بهزیستی در زمینه روانشناسی مثبت بهزیستی ذهنی (SWB) و بهزیستی روانشناختی (PWB) هستند.

بهزیستی ذهنی اغلب به عنوان "شادی" نامیده میشود که شامل سه جزء اصلی است:

۱-رضایت از زندگی (جزء شناختی)

۲-عاطفه مثبت (جزء عاطفی)

۳-عاطفه منفی (جزء عاطفی)

بهزیستی روان شناختی، مستلزم شکوفایی در مواجهه با چالش های موجود زندگی است ، مانند دنبال کردن اهداف معنی دار ، رشد کردن و توسعه یافتن به عنوان یک شخص ، و ایجاد روابطی با کیفیت همراه دیگران.در این دیدگاه ، رفاه نتیجه داشتن اهداف مثبت است .

سلامت روانی در حالی که اصطلاحات (SWB) و بهزیستی روانشناختی (PWB) اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند ، از سنت هایی جداگانه مشتق شده اند:

لذت گرایی که برجنبه لذت جویانه رفاه تمرکز می کند ، که در جستجوی خوشبختی و زندگی دلپذیر است. از سوی دیگر ، دیدگاه بهزیستی روانشناختی بر رفاه متمرکز است ، که مربوط به برآورده کردن پتانسیل های انسانی و یک زندگی معنادار است.

ریف (۱۹۸۹) با استفاده از بینش های روان شناختی تکاملی ، انسانی و بالینی ، مدلی از بهزیستی روانشناختی را توسعه داد که شامل شش جزء مرتبط و در عین حال متمایز است:

• ارزیابی مثبت از خود و گذشته (پذیرش خود)

• احساس رشد و توسعه مداوم به عنوان یک فرد (تسلط بر محیط)

• باور به این که زندگی فرد هدفمند بوده و دارای معنی است (هدف در زندگی)

• داشتن روابط با کیفیت با دیگران (روابط مثبت با دیگران)

•داشتن ظرفیت برای مدیریت زندگی و جهان پیرامون بطور موثر (رشد شخصی)

• احساس توانمندی درتعیین سرنوشت (خودمختاری).

زیرا یافته های تحقیق نشان می دهد که رابطه بین SWB و PWB دو جهته است. در نگاه اول ، SWB ممکن است نتیجه اولیه ناشی از PWB درسطوح بالاتر به نظر برسد. به عنوان مثال ، فردی که روابط مثبتی با دیگران دارد و از استقلال بالایی برخوردار است ، احتمالاً احساسات مثبتی مانند شادی ، هیجان و غیره را تجربه می کند. با این حال ، تحقیقات نشان داده است که SWB می تواند بر PWB نیز تأثیر بگذارد.

آزمایشات نشان داده است که خُلق مثبت ناشی از آن منجر به اهداف بالاتری در زندگی شود.

در مجموع ، مولفه های PWB مانند تعهدات معنادار و هدف داشتن در زندگی می توانند فرصت هایی را برای رضایت و شادی ایجاد کنند. در عین حال ، تأثیر مثبت می تواند سبب تسهیل گری درعملکردهای شناختی پیشرفته و مجموعه رفتاری شود ، بنابراین رشد روانی و معنا سازی را تقویت می کند.

دلیل دوم تفاوت مهم بین PWB و SWB است:

عمقی که PWB به تجربه انسان می افزاید فراتر از تجربه یک"احساس خوب" است. احساس خودمختاری و اصالت ناشی از اقدامات ارزشمند و کنار آمدن با مشکلات ، یک احساس زودگذر نیست: این یک تجربه عمیق از معنا در جوار خودکارآمدی است. زندگی که با سطوح بالای PWB مشخص می شود ، احتمالاً با بسیاری از احساسات مثبت و لذت بخش ، و همچنین احساسات دشوار و ناراحت کننده ، مشخص می شود. تنها با تمرکز بر SWB ، پایه و اساس چشم انداز موج دوم تضعیف می شود.

???????????????

۴.شما کوچها به مراجعین کمک می کنید تا نقاط قوت خود را پرورش دهند.

نقاط قوت ویژگی های ذاتی یک فرد است که به او اجازه می دهد عملکردش در بهترین حالت خود باشد. نقاط قوت شامل ویژگی ها ، توانایی ها ، افکار ، رفتارها و منابع مثبت است. در حالی که نقاط ضعف می تواند از تحقق خواسته های مراجع جلوگیری کند ، نقاط قوت می تواند به او کمک کند تا آنها را به طور موثرتری تحقق بخشد و مستقیماً به افزایش رفاه کمک کند.

به طور کلی ، دو نوع قدرت از نظر نقطه قوت ، در افراد وجود دارد:

نقاط قوت در زمینه تاب آوری.

• نقاط قوت در زمینه عملکرد.

در زمینه تاب آوری ، نقاط قوت به ویژگی هایی گفته میشود که به انسان ها اجازه می دهد با شرایط سخت به طور موثر کنار بیایند.

نمونه هایی از این ویژگی ها شامل خوش بینی ، قدردانی و ذهن آگاهی است. در این زمینه ، نقاط قوت را می توان به شرح زیر تعریف کرد: "توانایی مقابله با مشکلات ، حفظ کیفیت عملکرد در مواجهه با استرس ، بازگشت در مواجهه با آسیب های جدی ، استفاده از چالش های خارجی به عنوان محرک رشد و استفاده از حمایت های اجتماعی به عنوان منبع تاب آوری". (McQuaide & Ehrenreich ، ۱۹۹۷ ، p.۲۰۳). تحقیقات علمی به طور مداوم نشان داده است که استفاده از نقاط قوت فرد با سطوح بالاتری از رفاه همراه است. به عنوان مثال ، افرادی که از نقاط قوت خود استفاده می کنند عناوین ذیل را در زندگی بیشتر تجربه می کنند:

• تأثیر مثبت

• سرزندگی

• اعتماد به نفس

• رضایت شغلی

• مشارکت در محل کار

تعریف زیر درباره قدرت در زمینه کار و مربوط به مناسب ترین عملکرد است: "... قدرت یک ظرفیت از پیش موجود (ذاتی)برای شیوه خاص یک رفتار ، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر بوده و انرژی بخش است و توسعه و عملکرد مطلوب را ممکن می سازد" (لینلی ، ۲۰۰۸ ، ص ۹).

متخصصان روانشناسی مثبت باید هر دو نوع نقاط قوت را مورد توجه قرار دهند زیرا آنها عملکرد مطلوب را به روش های مختلف ارتقا می دهند :

چه با افزایش شادی و تعامل و

چه برخورد موثر با مشکلات و موانع.

????????????????

۵.شما ماهیت پیچیده عملکرد انسان را تصدیق می کنید

برچسب ها پیچیدگی های پایان ناپذیر حقایق را کاهش میدهد. فرضا برچسب "آمریکایی" را در نظر بگیرید. وقتی در مورد "آمریکایی ها" صحبت می کنیم ، با بیش از ۳۰۰ میلیون نفر طوری رفتار می کنیم که گویی همه یکسان هستند و تنوع همه آن افراد را کاملاً نادیده می گیریم. همین امر در مورد برچسب هایی مانند "اختلال خوردن" ، "اختلال دوقطبی" نیز صدق می کند. هنگام استفاده از این برچسب ها ، این خطر وجود دارد که ویژگی های مراجع را که به هویت و شرایط منحصر به فرد او کمک می کند نادیده بگیرید. این ممکن است ما را در شناخت مراجعین ،با توجه به ناتوانی مان در مشاهده هویت ، تاریخچه و نقاط قوت آنها و در نتیجه نادیده گرفتن شدید طبیعت و پتانسیل منحصر به فرد آنها برای رشد ، ناتوان کند.

هنگامی که شروع به دسته بندی مراجعین میکنید تا از نظر مشکلات آنها را طبقه بندی نمایید ، مانع جمع آوری آن جنبه ازاطلاعات میشویم که با مقوله موجود ناسازگار است (سالووی و ترک ، ۱۹۹۱). به عنوان مثال ، هنگامی که در مورد یک بیمار، ابتلا به افسردگی تشخیص داده می شود ، می توانید به اطلاعاتی که سبک های تفکر منفی او را تأیید می کند ، توجه کنید و در عین حال از اطلاعاتی که خلاف این امر را نادیده می گیرید چشم پوشی کنید (معروف به سوگیری تأیید). ممکن است تمایل بیشتری داشته باشید که از او در ارتباط با داستانهای منفی اش در گذشته، درخواست نمایید در حالی که به آرزوهای مثبت او برای آینده توجه چندانی نشان ندهید. به زبان ساده ، آنچه را که بدنبال آن هستید مشاهده می کنید. به منظور دریافت اطلاعات مربوط به منابع بالقوه برای رشد و کشف توانایی مراجع در مقابله با چالش ها ، باید در مورد موفقیت ها و دستاوردهای او سوال بپرسیم. علاوه بر اینکه از مراجع میتوانیم بپرسیم "چگونه این سومین بار است که شما دچار افسردگی می شوید؟" همچنین میتوان پرسش کرد که "چگونه موفق شدید دو بار گذشته، افسردگی خود را پشت سر بگذارید؟".

هر دو سوال برای ایجاد یک دید متعادل از وضعیت و منابع ذاتی وی ضروری است.

????????????????

۶.شما مراجع خود را موجودی در هم شکسته نمی بینید درحالیکه نیازمند بهبود توسط شما باشد.

مراجعان به عنوان متخصصان زندگی خود در نظر گرفته می شوند. از بین همه مردم ، مراجع بیشتر از هر شخص دیگری نسبت به آرزوها ، نقاط قوت و ارزشهای واقعی خود پاسخ گو است. مراجع می داند که کدام تجربیات برای او شادی و انرژی ایجاد می کند ، افکار او در ذهن خودش جریان دارد و میداند که عمیق ترین ترس های او چیست. کوچ با این آگاهی شروع می کند و در کشف و ارائه پاسخ هایی که در حال حاضر در مراجع وجود دارد، کمک می کند تا وی را به آگاهی و اقدام برساند.

در واقعیت:

به طور متناقض ، نیاز به تغییردادن مراجع می تواند مانع از تجربه وی برای انتخابی آزادانه گردد و مسئولیت پذیری او را جهت اقدامات کاهش میدهد. به طور غیر مستقیم ، با تمایل به تغییر او ، این پیام را برای مراجع ارسال می کنید: "مشکلی در شما وجود دارد و من می خواهم به شما در رفع آن کمک کنم". توجه داشته باشید که این پیام در تضاد شدید با پیامی است که میگوید: "شما همانطور که هستید خوب هستید وهمه آنچه برای رسیدن به خواسته تان لازم دارید، در اختیار دارید."

کوچها حضور خود را به عنوان کوچ در کنار مراجع، به تدریج غیر ضروری مبکنند. هدف یک مربی این است که با کمک به مراجعان برای رفتاری منطبق با ارزش های شخصی شان و کنار آمدن موثرشان با چالش ها در نهایت کمرنگ ترو کمرنگ تر شود. بعید به نظر می رسد که تشخیص کاستی ها و مشکلات مراجعین از نظر کوچ به این روند کمک کند زیرا ممکن است باعث شود مراجع برچسب موجود را برای خود درونی کند. مراجع شروع به درک خود از دریچه این برچسب محدود کننده می کند و به دروغ معتقد خواهد شد که او توصیف دقیق همان برچسبی است که تشخیص داده شده است. شناسایی با برچسب های منفی می تواند خودکارآمدی را کاهش داده ، احساس درماندگی مراجع را افزایش داده و تصور او از قربانی بودن را تقویت کند.

بنابراین به عنوان کوچ به چه جنبه هایی از یک مراجع توجه می کنید و چرا این کار را انجام میدهید؟

با پرداختن به نقاط قوت شخصی یک مراجع ، آرزوها و توانایی های او ، به او اجازه می دهید خود را از دریچه ای از جنس فرصتها و امکانات دیده و درک کند. با شناسایی شیوه های رفتاری مراجع که در گذشته موفقیت آمیز بوده است ، به او این فرصت را می دهید از منابع شخصی و ذاتی خود آگاه شود. با توجه به ارزشها و آرزوهای او ، بر اهمیت رشد شخصی او تأکید می کنید. با گفتگو در مورد شبکه اجتماعی حمایتی مراجع ، بر ارتباط وی با دیگران تأکید می کنید و به او شانس این را می دهید که خود را فراتر از مشکلاتش درک کند.

ارزیابی مراجعه کنندگان از طریق لنز چند بعدی به طور خودکار بر وجود نقاط ضعف در روند بهبود تأثیر می گذارد. به جای اینکه هدف اصلی مداخله برای بهبود نقاط ضعف باشد در عوض نقاط ضعف در تصویر بزرگتری نهفته شده و نقاط قوت با هیبتی پررنگ تر در خدمت اهداف و ارزشهای شخصی در نظر گرفته می شوند.

????????????????

۷.شما انگیزه های اساسی تغییر را برای مراجع مطرح می کنید.

به او کمک نکنید فقط به این قصد که به هر چیزی که می خواهد برسد. در انگیزه های تغییر وی غوطه ور شوید. ورای خواسته ها هم میتوان حرکت کرد.

تحقیقات در زمینه انگیزش نشان داده است که انگیزه های اساسی تغییر ، پیش بینی کننده های قوی برای رفاه هستند .

به دست آوردن بینش درباره انگیزه های اساسی تغییر ، به مراجعین این امکان را می دهد تا از دستیابی به نتایج خاص به سادگی به نتایجی برسند که از نظر ساختاری بر رفاهشان تأثیر می گذارد.

????????????????۸.شما یک تمرین مبتنی بر علم دارید

رابرت بیسواس داینر در کتاب خود "تمرین کوچینگ روانشناسی مثبت گرا: ارزیابی ، تشخیص و مداخله" اهمیت عمل مبتنی بر علم را به زیبایی خلاصه کرده است:

"اگرچه موضوعات روانشناسی مثبت مانند شادی در نگاه اول به عنوان دغدغه های مستقیم به نظر میرسند اما کشف علمی آنها بسیار ساده نیست. درک فنی از روانشناسی مثبت ، از جمله توانایی استفاده انتقادی از ادبیات تحقیق ، استفاده موثر از ارزیابی های مرتبط و ایجاد مداخلات در محدوده این زمینه ، یک جزء مهم برای یک مربی روانشناسی مثبت نگر است »(2010 ، p. .6) حتی اگر مجبور نباشید متخصص آمار باشید و با SPSS زندگی کنید و تنفس کنید ، اما باید بدانید چگونه یافته های علمی را تفسیر کنید و بتوانید آنها را در عمل به دنیای واقعی تبدیل کنید. شما می توانید با اطمینان یک مجله دانشگاهی بگیرید ، مقاله ای بخوانید و مهمترین یافته ها را تقطیر کنید و راهی برای استفاده از آنها در محیط واقعی پیدا کنید.

در پایان اینکه

آیا می خواهید این مهارت را تمرین کنید؟

• مقالات علمی زیر را که توسط مرکز روانشناسی مثبت نگر انتخاب شده اند مطالعه کنید

• آنها را بخوانید و دوباره بخوانید و مهمترین یافته ها را یادداشت کنید.

• در مورد مداخلات و تمرینات طوفان فکری داشته باشید و بدانید تنها می توانید بر اساس این یافته ها عمل کنید.

نکته: این طوفان فکری را با شخصی که به PP نیز علاقه دارد انجام دهید. خیلی سرگرم کننده است!


⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

پی نوشت:

SWB: subjective well-being (SWB)

PWB: psychological well-being (PWB)


منابع:

https://positivepsychology.com/positive-psychology-coaching-skills

روانشناسی مثبت نگرکوچینگنقاط قوتپذیرش خود
کوچ بهبود عملکرد فردی و سازمانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید