ستاره امیرحسنی
ستاره امیرحسنی
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

هر جا خشم آغاز شود با پشیمانی به پایان می‌رسد

در نزد عموم مردم این باور نهادینه شده که خشم احساس بدی هست و ما نباید هیچ‌وقت خشمگین و عصبانی بشوید.

تمام احساسات ما در نوع خودشون مفید هستند و باید به جا و درست تجربه بشن. چه صفات و احساسات منفی و چه مثبت زمانی آسیب‌زننده هست و باعث ایجاد مشکل می‌شه که ما رو در اون حالت نگه داره؛ یعنی ما دائماً بابت یک موضوعی خشم داشته باشید.

اگه اتفاقی رخ داد و ما عصبانی شدیم خیلی درست و منطقی خشممون رو ابراز می‌کنیم و بعد همه چیز تمام می‌شه.

چه عواملی باعث بروز خشم در ما می‌شود

وقتی که ما ناراحتی‌هامون رو سرکوب می‌کنیم. هر چیز ناخوشایندی که می‌بینیم یا می‌شنویم رو تحمل می‌کنیم باعث می‌شه تا مثل زودپزی بشیم که سوپاپ اطمینانش گرفته. با کوچک‌ترین مسئله‌ای منفجر می‌شیم. به همین خاطر تأکید می‌کنیم که هر احساسی باید تجربه بشه.

در مورد چیزهایی که دوست ندارید صحبت کنید. مسائلی که دوست دارید رو عنوان کنید. نذارید حرفی توی دلتون بمونه. کم‌کم تبدیل به بغض، کینه، نفرت و خشم می‌شه و در نهایت به خودتون آسیب می‌زنید.

می‌ترسم حرف بزنم و خواسته‌هام رو بگم.

بسیاری از افراد بنا به دلایل مختلفی شهامت حرف زدن رو ندارن. مثلاً در کودکی تا خواستن حرف بزنن و خواسته‌هاشون رو بگن گفتن تو حرف نزن. بچه که حرف نمی‌زنه و ... یا در مدرسه توسط همکلاسی‌ها معلم ناآگاه و دیگران به صورت عمدی یا غیرعمدی تحقیر شدن و نمی‌تونن صحبت کنن.

تمام این عوامل باعث می‌شه تا وقتی به مشکلی برخورد می‌کنیم یک عاملی مانع بشه و نتونیم حرفمون رو بزنیم. کم‌کم تبدیل به خشم می‌شه و خشم درون باعث بروز مشکلات مختلفی در زندگی می‌شه.

یکی از دلایل عدم ارتباط با همسر یا فرزندان و... ضعف در برقراری ارتباط به صورت کلامی و گفتاری هست. زن یا شوهری که نتونه خواسته‌هاش رو محترمانه بیان کنه حتماً دچار مشکل می‌شه و بعدها همون خواسته رو در قالب خشم و کینه به زبون میاره. مثلاً می‌گه تو هیچ‌وقت منو ندیدی. در صورتی که این ما هستیم که با حرف نزدنمون دیده نشدیم.

راهکار چیه؟

باید بدونید که از چه چیزهایی عصبانی می‌شید. همه رو لیست کنید. چه اتفاقی بیفته کمی عصبی می‌شید و چه چیزی رخ بده خیلی عصبانی می‌شید. همه رو بنویسید.

متوجۀ نقاط ضعفتون می‌شید. با این کار سایه‌های درونتون رو می‌شناسید. متوجه می‌شید که مشکلتون دقیقاً چی هست.

درجه بندی خشم

در ابتدا خشم در قالب یک گله و شکایت خودش رو نشون می‌ده و اگه سرکوب بشه و به هر دلیلی بهش توجه نشده پررنگ می‌شه.

در مرحلۀ بعد ممکنه به عنوان افسردگی خودش رو نشون بده. افسردگی از این بابت که کسی به من توجه نداره و به نیازها و خواسته هایی که دارم اهمیت نمی‌ده. ناامیدی و دل‌شکستگی در این مرحله خودش رو نشون می‌ده. البته ممکنه بر عکس این اتفاق بیفته و در قالب عقده نمایان بشه و شخص با متلک و طعنه حرفش رو بزنه.

در مرحله بعد عصبانیت به حدی می‌رسه که به رفتار تبدیل می‌شه؛ یعنی شخص ممکنه چیزی رو بشکونه یا کتک بزنه و یا به خودش آسیب برسونه.

مرحلۀ اخر وقتی که خشم به این مرحله برسه دیگه شخص دلیلی برای مراعات کردن یا کنترل خودش نداره. خودکشی و قتل و اتفاقاتی از این دست برای زمانی هست که خشم و عصبانیت به مرحلۀ اخر رسیده.

تمام احساسات ما مثل خشم می‌تونن آسیب‌زننده و غیر قابل جبران باشن و تجربه کردن هر احساسی در جای خودش می‌تونه خیلی از مشکلات و مسائل رو مهار کنه.

همیشه پیشگیری بهتر از درمان هست.

هیچکس عصبانی به دنیا نمیاد؛ اما داده‌های ذهنش ممکنه که این برنامه رو فعال کنه. پاک‌سازی خاطرات منفی و بعد از اون رها کردن و توکل به خدا همیشه می‌تونه بهمون کمک کنه تا بهترین اتفاق برامون رخ بده.

از هر چیزی چه کوچیک و چه بزرگ ساده نگذریم و حتماً پاک‌سازی کنیم. تا بتونیم با ذهنی آرام به صدای قلبمون گوش بدیم. در کتاب مقدس امده که قلب منزل خداوند هست. به همین دلیل حتماً باید صدای ذهنمون رو ساکت کنیم یا حداقل کمی آهسته‌تر کنیم تا بتونیم هر چند وقت یک‌بار به ندای درونمون گوش بدیم. صدای خداوند رو بشنویم و عمل کنیم.

کم‌کم به سکوت ذهن می‌رسم و تمام کارهامون بر اساس شهود و نجوای قلب انجام می‌شه.

تمرین

لیستی از چیزهایی که شما رو عصبانی می‌کند تهیه کنید

این لیست می‌تونه: بوق ممتد در جاده و خیابان، صدای گریۀ نوزاد و یا متوجه نبودن کسی که باهاش صحبت می‌کنید باشه تا یک ظرف کثیف در اشپزخانه و...

هر چیزی که به نظرتون باعث می‌شه تا کمی بهم بریزید یا خیلی عصبی بشید رو لیست کنید.

مرحله بعد

از خودتون بپرسید که چرا عصبانی می‌شم؟

در خاطراتتون جستجو کنید. می‌تونید از پاک‌سازی کمک بگیرید تا بهتون شهود بشه. سعی کنید ریشه این احساس رو پیدا کنید. تا بهتر و اصولی‌تر بتونید پاک‌سازی رو انجام بدید.

مثال برای درک بیشتر موضوع

مثلاً از قضاوت شدن ناراحت می‌شید.

یعنی اگه کسی من رو قضاوت کنه عصبی می‌شم.

چرا عصبانی می‌شم؟

چون شرایط من رو نمی‌دونه و بدون علم و آگاهی از اینکه من در چه موقعیتی هستم و چه امکاناتی داشتم و دارم در موردم قضاوت کرده. نا عدالتی کرده. حرف ناحق زده.

چرا عصبانی می‌شم؟

چون از بچگی هیچ‌کس من رو ندید. به من توجهی نکرد و فقط ازم توقع داشت.

چرا عصبانی می‌شم؟

چون هم سن و سال‌های من مرکز توجه بودن. چون خواهرها و برادرهام بهم زور می‌گفتن؛ اما پدر و مادرم توجهی نمی‌کردن و می‌گفتن عیب نداره خواهرته، برادرته. و بزرگتره. باید احترام بذاری.

چرا عصبانی می‌شم؟

چون من رو دوست نداشتن. من زیادی بودم. چون وقتی که نیاز به کمک داشتم کسی نبود. هیچکس صدای من رو نشنید. هیچکس حمایتم نکرد؛ و الان از من که حمایتم نکردن توقع دارن. من نمی‌تونم کاری که اونا میخوان رو انجام بدم ولی قضاوتم می‌کنن. خودشون مگه برای من چیکار کردن.

اگه خوب دقت کنیم متوجه می‌شیم که در پس این جملات حس قربانی بودن هست و نوعی کینه که از خشم درون میاد خشمی که تجربه نشده و سرکوبش کردن.

به عبارتی من احساس ضعف و قربانی شدن دارم و به نوعی باید بهم توجه بشه ولی چون دیگران درک نمی‌کنن و از من توقعاتی دارن که من نمی‌تونم توقعاتشون رو اجابت کنم. بنابراین در موردم حرف‌هایی می‌زنن که حق من نیست.

تمام این حرف‌ها و گفتگوهای ذهنی و تمام قضاوت‌هایی که باعث می‌شه تا ما هم در ذهنمون اونا رو قضاوت کنیم رو باید پاک‌سازی کنیم.

وقتی که به کاری که دیگران انجام میدن و ما رو عصبانی می‌کنه اگه دقت کنیم خودمون هم انجام می‌دیم. مثل همین مثال که عنوان شد. دیگران ما رو علنی قضاوت میکنن و ما در ذهنمون اونا رو قضاوت می‌کنیم.

چه زمان‌هایی ما احساس قربانی بودن داریم؟

زمان‌هایی که ما رو ندیدن و بهمون توجه نکردن. حق ما رو خوردن و نذاشتن رشد کنیم، حرف بزنیم و نظر بدیم و...

تمام این موارد و موارد دیگه جمع می‌شن ما حس قربانی یا ضعف می‌گیریم و بعد با یک قضاوت که شاید یک جمله باشه. بهم می‌ریزیم و عصبانی می‌شیم.

همۀ احساسات زنجیروار بهم وصل هستند و بابت تمام احساساتی که برامون به وجود میاد بهترین و مطمئن‌ترین کار پذیرش مسئولیت 100 درصد هست.

با شناسایی احساسات می‌تونیم تمام برنامه‌هایی که باعث چنین احساسی در ما شدن رو شناسایی کنیم و بعد از ناخودآگاهمون به خودآگاهمون بیاریم و قدرتش رو کم کنیم. هر چیزی که شناخته بشه رو بهتر می‌شه درمان کرد.

بیماری تا زمانی که تشخیص داده نشده رو نمی‌شه قطعی درمان کرد. احساسات هم دقیقاً همین‌جوری هستن. با شناسایی احساسات می‌تونیم بهتر و اصولی‌تر پاک‌سازی و خنثی کنیم.

البته اگه نتونستید که ریشه‌یابی کنید نگران نباشید به پاک‌سازی ادامه بدید. بهترین اتفاق در بهترین حالت و زمان رخ می‌ده. وقتی که پاک‌سازی می‌کنیم کم‌کم بهمون شهود می‌شه که چه کاری انجام بدیم.

راه حل‌ها برای کنترل خشم

تنفس عمیق و آگاهانه

مسئولیت پذیری

تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس

آگاهی از قوانین جهان هستی تا بتونیم طبق قوانین پیش بریم و زندگی رو به نفع خودمون پیش ببریم.

ابزار پاک‌سازی که استاد رحمانی طراحی و تولید کردن برای خنثی کردن این احساس خیلی کمک کننده و مؤثر و قوی هست.

خشمعزت نفسخودارزشمندیخودشناسی
نویسنده، ویراستار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید