
پدر کاپشن پلنگی پوشیده بود، قد بلند و لاغر و شلوار جین روی پاهای لاغرش چین خورده بود ،دمپایی انگشتی به پاداشت و صورتش از حرارت خشم رنگ به رنگ میشد .
و پسر ، همون پدر بود در ابعادی کوچکتر ، شلوار جین روی پاهای لاغرش چین خورده بود و کاپشن پوشیده بود ، پشتش به سمت من بود و ۷یا ۸ ساله بنظر میرسید ، پدر برای اینکه فاصله بین دهانش و گوش پسر رو که لابد یکیش در بود و دیگری دروازه رو کمتر کنه ،تا کمر خم شده بود ،گهگاهی که خیابون خلوت میشد و سروصدای ماشینها کمتر می شد ،عبارات تهدید آمیز پدر جسته ،گریخته به گوشم می رسید:
مگه بهت نگفتم ......؟؟
تا کی میخوای ......؟؟
چرا .....؟؟
چرا ......؟؟
حالا چکارت کنم ؟
و پسر برای این که نگاهش با نگاه خشمگین پدر تلاقی نکنه سرش رو پایین انداخته بود و با آستین کاپشن اشکها و آب بینی رو پاک میکرد و بعد از چند دقیقه پدر که از ایستاده داد و بیداد کردن خسته شده بود ، دست پسر رو به تندی گرفت و هر دو روی نیمکتی که اون نزدیکیها بود نشستن ، پسر با احتیاط و دور از پدر لبه نیمکت نشست و پدر این بار محاکمه رو در حالت نشسته شروع کرد .
برای مداخله و رهانیدن پسر از مخمصه ای که توش افتاده بود و کم کردن عصبانیت پدر به جلز و ولز افتاده بودم ، و این پا اون پا می کردم .
اما آیا باید مداخله می کردم ؟
اگه پدر به من میگفت : به تو چه ربطی داره ؟ چه جوابی داشتم بدم ؟
توی همین فکرها بودم که اتوبوس رسید وسوار شدم و دیگه ندیدم چه اتفاقی افتاد اما هنوز نتونستم حالت بی دفاع اون پسر بچه رو از یاد ببرم .

معرفی ۲ کتاب در حوزه روان شناسی تربیتی :
پ ن : گاهی یه کتاب میتونه ناجی آدم باشه ، یکی از این ناجی ها برای من کتاب ( دنیای شگفت انگیز پسران ) بود ، بسیار از این کتاب آموختم و به هر والدی که از دست پسربچه ها می نالید، معرفی کردم و اونها هم مفید بودن کتاب رو تایید کردن .


پ ن ۲: کتاب بعدی برای همه والدین فارغ از جنسیت فرزند مناسب و آموزنده ست ، من خودم کتاب رو نخوندم اما بسیار در باره ش شنیدم و خوندم .
کتاب ( فرزندان ما جواهرند ولی ما آهنگریم ) .

پ ن ۳: بریده هایی از کتاب برگرفته از سایت ( طاقچه ) 👇
🍂ما نمیتوانیم دوستی فرزندان خود را جلب کنیم مگر اینکه از دیدهی آنها به دنیا بنگریم.
🍂شکی وجود ندارد که پدر و مادر معلومات ارزشمندی دارند که باید به فرزندان خود انتقال دهند. اما تصور کنید چه روی میدهد اگر من با اعتمادبهنفس تمام گوشی تلفن را بردارم و شروع کنم به صحبت، اما اتصال برقرار نباشد و خطی وجود نداشته باشد که ارتباط مرا با مخاطبم برقرار کند.
🍂 فرزندان ما آینهی ما هستند. در رفتارهایشان بازتاب رفتارهای خود را میبینیم و در سخنانشان بازتاب سخنان خود را میشنویم. چنانچه از رفتار یا گفتار آنان رضایت نداشته باشیم، باید به خودمان رجوع و خود را اصلاح کنیم. پشت سر هر کودک لجباز، پدر و مادری است لجبازتر از آن کودک، و پشت سر دختری ترسو مادری قرار دارد که از آن دختر ترسوتر است. پشت سر کودکی که رفتار منفعلانه دارد، خانوادهای قرار دارد که دچار انفعال است. پشت سر کودکانی که فریاد میکشند خانوادهای هست که در آن، پدر و مادر خود را به خویشتنداری و آهسته سخن گفتن عادت ندادهاند.