داشتن ترسهای به خصوص در مقطعی از کودکی بسیار طبیعی است. حتی شجاعترین افراد هم گاهی از خود ترس نشان میدهند. هر چه فرزند شما چیزهای بیشتری راجع به جهان یاد میگیرد، برخی مسائل برای او بیش از پیش پیچیده و وحشتناک به نظر خواهند آمد. این مسئلهای نیست که بخواهد شما را نگران کند و این ترسها معمولاً خود به خود و با رشد و تجربههای جدید کودکتان، محو خواهند شد.
به عنوان نمونه، کودکی که نمیخواهد از شما جدا شود، احتمالاً به همان چیزی فکر میکند که ما هنگام جدا شدن از کسی که او را دوست داریم به آن فکر میکنیم: اگر وقتی از من جدا است برای او اتفاقی بیفتد چه؟ کودکی که از بادکنکها میترسد، احتمالاً تجربهای از وحشت ناگهانی و ترسناک ترکیدن بادکنکی داشته است. اگرچه ما میدانیم این وحشت تنها چند لحظه به طول میانجامد، اما برای کودکی که تازه دارد با جهان خو میگیرد، تهدید وقوع مجدد این احساس وحشت میتواند غیر قابل تحمل باشد. نمونههایی از این ترسها را با هم مرور میکنیم.
آنها در لحظه بیش از اندازه نسبت به عدم کنترلشان بر دنیا آگاه میشوند. به همین دلیل، ممکن است در برابر چیزهایی که برای ما بزرگسالان، غیر منطقی بودن آنها کاملاً طبیعی است، از خود ترس و وحشت نشان دهند.
همین که غریبهها غریبه به نظر میآیند هم دشوار است، چه برسد به زمانی که آدمهای مورد علاقه کودک به نظر غریبه بیایند! احساس آشنایی برای کودک با داشتن روزگاری خوش برابری میکند. اما وقتی چیزها ناگهان تغییر میکنند، این احساس در کودک ایجاد میشود که به روز اول مواجهه با غریبهها برگشته و باید از ابتدا و رفته رفته به افراد و چیزها عادت کند.
توانایی بازی با قوهی تخیل کودک در این سنین در حال رشد است و تخیلاتشان به شکل خارقالعادهای پیچیده و غنی است. در این سن، آنها توانایی تشخیص خیال از واقعیت را ندارند.
در این سن، کودکان ممکن است در تشخیص خیال از واقعیت دچار مشکل شوند. به عنوان مثال اگر داستانی راجع به یک دزد دریایی بشنوند، درست لحظهای که چراغها خاموش شوند، دزد دریایی وحشتناک را تصور میکنند که زیر تختشان خوابیده و منتظر است تا آنها را اذیت کند.
ممکن است نگران این باشند که اتفاقی برای آنها، کسانی که دوستشان دارند، یا حیوان خانگیشان بیفتد، خصوصاً اگر اتفاقی برای کسی که به آنها نزدیک است بیفتد.
در این سنین، تاریکی میتواند ترسناک باشد. با قوهی تخیلی که آزادانه خیالبافی میکند، ممکن است دلایل عجیب و غریبی برای صداهای نا آشنای شب یا سایههای روی دیوار بتراشند.
در این سن، کودکان ممکن است در برابر جدا شدن از یک یا هر دوی والدین خود، عکسالعمل تندی نشان دهند. دلیل این عکسالعمل این است که آنها رفته رفته دنیای خارج از زندگی خودشان را میبینند و متوجه میشوند ممکن است اتفاقات بدی برای کسانی بیفتد که دوستشان دارند.
قوهی تخیلشان هنوز هم به سختی مشغول کار است، بنابراین هر چیزی که بتوانند در خیالاتشان شکل بدهند، تبدیل به دلیلی برای ترس خواهد شد.
در کنار چیزهای ترسناکی که در ذهن آنها فضاهایی را اشغال میکند، در این سن کودکان ممکن است از اتفاقاتی که احتمال وقوع آنها وجود دارد هم میترسند. اینها اتفاقاتی هستند که ممکن است هر از چندگاهی ذهن همهی ما را هم درگیر کنند.
در این بازهی سنی، احتمال اوج گرفتن خوابهای بد وجود دارد و میتوانند بسیار واقعی به نظر برسند چرا که مرز میان خیال و واقعیت در ذهن این کودکان هنوز هم بسیار باریک است.
کودکان در این سن هنوز در حال یادگیری ارتباط میان علت و معلول هستند و ذهنهایشان کنجکاو و قدرتمند است. آنها ممکن است در حین تلاششان برای توضیح چیزهای ترسناک، خود را بترسانند. صاعقه در ذهن آنها میتواند به این معنی باشد که آسمان قرار است آتش بگیرد.
لینک منبع: heysigmund