ویرگول
ورودثبت نام
مَهدی عَبدی
مَهدی عَبدیپژوهشگر حوزه استراتژی و در مسیر یادگیری ...
مَهدی عَبدی
مَهدی عَبدی
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

مادیّت اجتماعی؛ وقتی انسان و فناوری جداشدنی نیستند!

مفهوم «مادیّت اجتماعی» یا Sociomateriality یکی از جریان‌های فکری نسبتاً تازه در حوزه مطالعات سازمان و فناوری است که به شکلی رادیکال، نگاه ما به رابطه انسان و فناوری را تغییر می‌دهد. اگر در گذشته، فناوری صرفاً یک ابزار بیرونی برای کمک به کار انسان در سازمان‌ها تلقی می‌شده و تصمیم‌گیری و کنش انسانی عامل اصلی به شمار می‌آمده، این رویکرد نشان می‌دهد که دو وجه اجتماعی و مادی در سازمان، از هم جدایی‌پذیر نیستند. هر جا که انسان عمل می‌کند، فناوری هم به‌نوعی حضور دارد و هر جا که فناوری عمل می‌کند، ردپای انسان و مناسبات اجتماعی قابل‌ردیابی است. به همین دلیل، طرفداران این دیدگاه معتقدند که نباید دوگانه‌ی انسان/فناوری یا اجتماعی/مادی را نقطه‌ شروع تحلیل در سازمان قرار داد، بلکه باید آن‌ها را به‌عنوان یک کلیت درهم‌تنیده مطالعه و بررسی کرد.

این ایده بیش از همه با کارهای واندا اورلیکاسکی (Wanda Orlikowski) شناخته می‌شود. او در مقاله‌ای اثرگذار در سال ۲۰۰۷ نشان داد که فناوری نه یک عامل بیرونی، بلکه بخشی اساسی از کنش‌های روزمره سازمانی است. اصطلاح کلیدی که او به کار برد، «درهم‌تنیدگی بنیادین اجتماعی و مادی» بود. منظور او این بود که وقتی مثلاً یک تیم کاری از نرم‌افزار ویدئوکنفرانس استفاده می‌کند، جلسه‌ آن‌ها فقط حاصل تعامل افراد نیست، بلکه امکانات و محدودیت‌های خود نرم‌افزار نیز در شکل‌گیری گفتگو، توزیع قدرت و حتی نتیجه جلسه نقش دارد. بنابراین، تعامل انسانی و ابزار مادی نه مکمل هم، بلکه اجزای تفکیک‌ناپذیر یک پدیده‌اند.

در سال‌های بعد، پژوهشگران دیگری کوشیدند این مفهوم را گسترش دهند و جنبه‌های نظری و روش‌شناسانه آن را روشن‌تر کنند. مورا و بیسپو در مقاله‌ای در سال ۲۰۲۰ تأکید کردند که مادیّت اجتماعی یک نظریه‌ی واحد و بسته نیست، بلکه بیشتر یک چتر مفهومی است که از دل مجموعه‌ای از رویکردهای فلسفی و اجتماعی شکل گرفته است. آن‌ها نشان دادند که محققان می‌توانند از سنت‌های فکری متفاوتی مثل نظریه کنشگرـشبکه، نئومادی‌گرایی یا حتی زیبایی‌شناسی سازمانی برای مطالعه پدیده‌های اجتماعی-مادی استفاده کنند. آن‌ها همچنین به این نکته پرداختند که برای پژوهش در این حوزه بهتر است به‌جای نسخه‌های آماده، از چارچوب‌های انعطاف‌پذیر بهره گرفت تا پژوهشگر بتواند بسته به زمینه خاص تحقیق، رابطه اجتماعی و مادی را به شیوه‌ای مناسب بازنمایی کند.

از سوی دیگر، سمر فراج و پل لئوناردی در مقاله‌ای جدیدتر در سال ۲۰۲۲ بحث را وارد حوزه استراتژی و نوآوری کردند. آن‌ها استدلال کردند که در عصر دیجیتال نمی‌توان فناوری را صرفاً یک ابزار یا زیرساخت تلقی کرد، بلکه باید آن را رابطه‌ای در نظر گرفت که پیوسته با مرزهای سازمان، فرآیندهای نوآوری و تولید دانش در تعامل است. در واقع، فناوری دیگر فقط بستری برای عمل سازمانی نیست، بلکه خودش در بازتعریف سازمان، نقش ایفا می‌کند. این دیدگاه به‌خوبی نشان می‌دهد که چرا مادیّت اجتماعی فقط یک چارچوب نظری برای پژوهشگران علوم سازمانی نیست، بلکه می‌تواند برای مدیران و سیاست‌گذاران هم الهام‌بخش باشد؛ چون به آن‌ها یادآوری می‌کند که تصمیمات استراتژیک و شکل نوآوری‌ها همیشه محصول مشترک انسان و فناوری‌اند.

امروز مادیّت اجتماعی به‌عنوان یک رویکرد میان‌رشته‌ای در بسیاری از پژوهش‌ها حضور دارد: از مطالعات سیستم‌های اطلاعاتی گرفته تا تحلیل کار در سازمان‌های دیجیتال، بررسی فضاهای فیزیکی کار، و حتی فهم تغییرات فرهنگی ناشی از رسانه‌های اجتماعی. ارزش اصلی این رویکرد در این است که ما را از نگاه ابزارگرایانه و خطی به فناوری دور می‌کند و به سمت درکی پویا و درهم‌تنیده هدایت می‌سازد.

وقتی پدیده‌ها را اجتماعی-مادی ببینیم، دیگر نمی‌توانیم بگوییم فناوری صرفاً «ابزاری» در دست انسان است یا انسان صرفاً «کاربری» برای فناوری؛ بلکه باید بپذیریم که آنچه می‌بینیم، نتیجه‌ هم‌زمانی و هم‌آفرینی هر دو است.

به همین دلیل، مادیّت اجتماعی فقط یک مفهوم نظری انتزاعی نیست، بلکه روایتی تازه از واقعیت‌های امروزی ماست. واقعیتی که در آن، ایمیل‌های کاری، پلتفرم‌های دیجیتال، گوشی‌های هوشمند، نرم‌افزارهای سازمانی و حتی فضاهای مجازی همه بخشی از کنش انسانی و اجتماعی هستند و هم‌زمان آن را شکل می‌دهند. این نگاه به ما کمک می‌کند تا سازمان‌ها را نه مجموعه‌ای از انسان‌ها یا فناوری‌ها، بلکه شبکه‌هایی پیچیده و زنده از روابط اجتماعی-مادی درک کنیم.

فناوریمدیریتهم آفرینیسازمان
۱
۰
مَهدی عَبدی
مَهدی عَبدی
پژوهشگر حوزه استراتژی و در مسیر یادگیری ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید